مناجات شمارهٔ ۱۷
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
مناجات شمارهٔ ۱۶: الهی تو دوستان را بدشمنان می نمایی، درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی، سعداتش بر سر دیوان کنی و بفردوس او را میهمان کنی، مجلسش روضهٔ رضوان کنی، نا خوردن گندم با وی پیمان کنی، و خوردن آن در علم غیب پنهان کنی، آنکه او را زندان کنی و سالها گریان کنی، جباری تو کار جباران کنی، خداوند تو کار خداوندان کنی، تو عتاب و جنگ همه با دوستان کنی.مناجات شمارهٔ ۱۸: الهی دستم گیر که دست آویز ندارم، و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
اطلاعات
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
هوش مصنوعی: خداوندا، نه از جلو خطری پیش روی من است و نه از پشت. لطفاً دستم را بگیر زیرا جز تو هیچ پناه دیگری ندارم.