مناجات شمارهٔ ۱۵
الهی ای سزای کرم و ای نوازندهٔ عالم، نه بآخر شادیست نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حَکَم.
مناجات شمارهٔ ۱۴: الهی از بنده با حکم ازل چه برآید و بر آنچه ندارد چه باید. کوشش بنده چیست ؟ کار خواست تو دارد، بجهد خویش نجات خویش کی تواند ؟مناجات شمارهٔ ۱۶: الهی تو دوستان را بدشمنان می نمایی، درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی، سعداتش بر سر دیوان کنی و بفردوس او را میهمان کنی، مجلسش روضهٔ رضوان کنی، نا خوردن گندم با وی پیمان کنی، و خوردن آن در علم غیب پنهان کنی، آنکه او را زندان کنی و سالها گریان کنی، جباری تو کار جباران کنی، خداوند تو کار خداوندان کنی، تو عتاب و جنگ همه با دوستان کنی.
اطلاعات
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الهی ای سزای کرم و ای نوازندهٔ عالم، نه بآخر شادیست نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حَکَم.
هوش مصنوعی: پروردگارا، ای منبع بزرگی و مهربانی در جهان، هیچ گونه شادیایی نیست که با یاد تو همراه نباشد و هیچ غمی هم نیست که با تو فراموش نشود. تو هم دشمن هستی و هم شفیع، هم شاهد و هم داور.
حاشیه ها
1399/01/16 06:04
سمانه
در قسمت آخر شعر (نه با جز تو شادیست) فکر میکنم صحیح باشه