گنجور

مناجات شمارهٔ ۱۰۰

الهی ای آنکه گردون رام تقدیر تو است و رقبهٔ عالمیان مسخر تدبیر تو است و سر سرکشان بستهٔ تو و جباران شکستهٔ تو و دوزخ زندان تو و فردوس بُستان تو و در آسمانها سلطان تو و زمین بحُکم و فرمان تو، در دلها پنهان تو، در آخرت عیان تو که عبدالله عذر بکاست اما غذر نخواست.

ای واقف اسرار ضمیر همه کس
در حالت عجز دستگیر همه کس
از هر گُنهم توبه ده و عذر پذیر
ای توبه ده و عذر پذیر همه کس

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الهی ای آنکه گردون رام تقدیر تو است و رقبهٔ عالمیان مسخر تدبیر تو است و سر سرکشان بستهٔ تو و جباران شکستهٔ تو و دوزخ زندان تو و فردوس بُستان تو و در آسمانها سلطان تو و زمین بحُکم و فرمان تو، در دلها پنهان تو، در آخرت عیان تو که عبدالله عذر بکاست اما غذر نخواست.
هوش مصنوعی: ای خداوندی که آسمان‌ها زیر سایه تقدیر تو آرام گرفته‌اند و سرنوشت جهانیان به دست تدبیر تو رقم می‌خورد. سرکش‌ترین و ستمگران در اختیار تو هستند و دوزخ به عنوان زندان تو و بهشت همچون باغ توست. در آسمان‌ها تو سلطانی و زمین طبق فرمان تو می‌چرخد. تو در دل‌ها پنهانی و در آخرت نمایان خواهی شد. عبدالله از کرده‌اش عذر می‌آورد، اما عذری از تو نمی‌خواهد.
ای واقف اسرار ضمیر همه کس
در حالت عجز دستگیر همه کس
هوش مصنوعی: ای کسی که به رازهای قلب مردم آگاهی، در زمان ضعف و ناتوانی، به کمک همه آمده‌ای.
از هر گُنهم توبه ده و عذر پذیر
ای توبه ده و عذر پذیر همه کس
هوش مصنوعی: ای کسی که توبه را می‌پذیری و عذرها را می‌بخشی، از هر گناهی که مرتکب شدم، مرا ببخش و عذر من را قبول کن.

حاشیه ها

1398/09/21 01:12
هادی

عبدالله عذر بکاست اما غذر نخواست
به متن ذیر تصحیح گردد
عبدالله عمر بکاست اما عذر نخواست