گنجور

میدان شصت و هفتم فتوح است

از میدان تفویض میدان زاید. قوله تعالی: «ما یفتح اللّه للناس من رحمة فلا ممسک لها». فتوح نامیست آنرا که از غیب ناجسته و ناخواسته آید. و آن سه قسمست: یک قسم از آن فا ارادت رزق و عیش است، و آنرا سه شرطست: نامطلوب، و نامکتسب، و نامنتظر. و دیگر آن علم لدنی است نا آموخته با شریعت موافق، و ناشنیده با دل آشنا، و ناآزموده در حکمت پسندیده. سیم نشانهای غیبی از بشارت خوابهای نیکو، و دعای نیکان، و قبول دلها.

میدان شصت و ششم تفویض است: از میدان ایثار میدان تفویض زاید. قوله تعالی: «و افوض امری الی اللّه ان اللّه بصیر بالعباد». تفویض کار بخداوند باز گذاشتن است. و آن در سه چیزست: در دین، و در قسم، و در حساب خلق. تفویض در دین آنست که تکلف خود در آنچه وی ساخت نیامیزی، و هر چه وی برخصت فرو نهاد در آن نیاویزی، و چنانکه آن میگردد با آن میسازی. و تفویض در قسم آنست که بمحنت احتیال عقل خود را عذاب نکنی، و ببهانهٔ دعا با حکم معارضه نکنی، و باستقصاء طلب یقین خود متهم نکنی. و تفویض در حساب خلق سه چیزست: اگر ایشانرا بگناهی مبتلا بینی آنرا شقاوت نشمری و بترسی، و اگر بر طاعت بینی آنرا سعادت نشمری و امید داری، و بظاهر محتمل ایشانرا نداری و تصدیق ایشانرا مطالب نکنی.میدان شصت و هشتم غربتست: از میدان فتوح میدان غربت زاید. قوله تعالی: «أولوا بقیة ینهون عن الفساد.» اولو بقیة غربااند، و آن غربا کیانند طوبی ایشانرا. جملهٔ غربا سه گروه‌اند: اول گروه بیرون ماندگان از خان‌مان: زندگان همانانند، و مردگان شهیدانند، و فردا شفیعانند. و دیگر گروه مومنانند در میان منافقان: زندگان مجاهدان، و مردگان شهیدان، و فردا شفیعان. سیم گروه عارفان‌اند در میان غافلان: بتن در زمین‌اند، و بدل در آسمان‌اند، و با جهان و جهانیان بیگانگانند.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.