میدان پنجاه و یکم سکینه است
از میدان رعایت میدان سکینه زاید. قوله تعالی: «هوالذی انزل السکینة فی قلوب المؤمنین». سکینه آرامش است که حق بفرستد بر دل دوستان خویش آزادی آن دلها را. و سکینهٔ دل در سه جایست: در توحید، و در خدمت، و در یقین. اما سکینهٔ توحید را در دل سه علمست: ترس است از روز ناآزموده و شناخت خداوند نا اندر یافت، و دوست داشتن وی نادیده. و اما سکینه در خدمت سه عمل کرد: در دل داد بسنت کرد تا باندک توانگر گشت، و بر اهل اعتماد کرد تا از وسواس آزاد گشت. و سکینه در یقین سه عمل کرد: در دل بتقسیم قسام رضا داد تا از احتیال برآسود، و ضر و نفع از یک جای دید تا از حذر فارغ گشت، و وکیل به پسندید تا از علایق رها شد.
میدان پنجاهم رعایت است: از میدان همت میدان رعایت زاید. قوله تعالی: «فما رعوها حق رعایتها». رعایت براستا کردنست و کوشیدن. رعایت اهل حق سه چیزست: همت را، و وقت را، و سر را. رعایت همت آنست که یقین را باظن بدل نکنی، و اهام را در وسواس نیامیزی، و فراست از تمیز جدا کنی. و رعایت وقت آنست که از علایق ننگ داری، و خویش را از اسباب دریغ داری، و هر نفسی بحق بند کنی. و رعایت سر آنست که خویشتن را بدست امانی ندهی، و در زرق خویش میانجی نه پیچی، و از حق طرفةالعینی بخود باز نیآیی.میدان پنجاه و دوم طمأنینت است: از میدان سکینه میدان طمذنینت زاید. قوله تعالی: «یا ایتها النفس المطمئنه». و طمأنینت آرامش است با انس. و آن سه قسم است: طمانینت بر نقد، و طمانینت بر امید، و طمأنینتست بر مهر. اما طمأنینت بر نقد سه است: از غافلان بملک، و از غافلان بملک، و از عاقلان بتجربه، و از مخلصان بضمان و طمأنینت بر امید سه است: مزد است مکنسب بدل آرمیده، و مزد است منتظر بدل آرمیده، و مزد است منقطع بدل آرامیده. اما طمانینت را بر مهر سه نشانست: مشغول بودن بکار وی از کار خود، و بیاد وی از یاد خود، و بمهر وی از مهر خود.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.