گنجور

میدان سی و هفتم خشوعست

از میدان اشفاق میدان خشوع زاید. و خشوع ترسیست که خاطر از حرمت نرم کند، و اخلاق را تهذیب کند، و اطراف را ادب کند. قوله تعالی: «الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر اللّه». خشوع بیمیست با هشیاری و استکانت. و آن سه بابست: در معاملت ایثار و تحمل در خدمت استکانت و حضور، و در سر شرم و تعظیم. آثار ایثار در معاملت سه چیزست: بدان از وی ایمن، و نیکان از وی شاد، و خلق از وی آزاد. و نشان حضور در خدمت سه چیزست: حلاوتی که بدان از درگاه نشکیبد، و مطالعة مقصود که از آن بخلق نه پردازد، و معاینت تقصیر که خود را حق نه بیند. و نشان تعظیم بر سه چیزست: نزدیک دیدن حق تعالی بخویشتن، و دور دیدن خویش را از وی، و بزرگ داشتن آزمایش وی. و این ترس صدیقانست.

میدان سی و ششم اشفاقست: از میدان رهبت میدان اشفاق زاید. قوله تعالی: «الذین هم من خشیة ربهم مشفقون». و اشفاق ترس دایم است. ابریست نور باران. و این ترس نه پیش دعا حجاب گذارد، و نه پیش فراست بند، و نه پیش امید دیوار، این ترس است گدازنده و کشنده، تا که بشارت «الا تخافوا ولاتحزنوا» نشنود نیارامد. خداوند اشفاق را کرامت می‌نمایند، و از هم زوال آن ویرا می‌سوزانند، و نور می‌افزایند، و فزع تغییر در وی می‌افگنند. و در غربت ویرا برمی‌کشند، و عتاب در گوش و دل وی می‌افگنند. و این ترس عارفانست.میدان سی و هشتم تذلل است: از میدان خشوع میدان تذلل زاید. تذلل بسزای نیاز خویش زیستن است، و بخواری راه بردن است، و بر آن تخم عز دو جهانی کشتن. قوله تعالی: «و عنت الوجوه للحی القیوم و قد خاب من افتری». و تذلل سه قسم است: تذلل اجابت بصدق امر و معاملت بوفاقت فرمان، و تذلل قصد با طلب حقیقت بزاد خاطر، و تذلل آگاهی از اطلاع حق بر سر. تذلل قبول امر را سه نشانست: رغبت در علم، و حرص بر ورد، و نظر باریک. وتذلل قصد را با حقیقت سه نشانست: کم سخنی، و دوستی درویشی، و فکرت دایم. و تذلل آگاهی را از اطلاع حق بر سر سه نشانست: خواب چون خواب غرقه شدگان، و خوردن چون خوردن بیماران و عیش چون عیش زندانیان. و این طریق مستقیمانست.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.