گنجور

میدان سی و ششم اشفاقست

از میدان رهبت میدان اشفاق زاید. قوله تعالی: «الذین هم من خشیة ربهم مشفقون». و اشفاق ترس دایم است. ابریست نور باران. و این ترس نه پیش دعا حجاب گذارد، و نه پیش فراست بند، و نه پیش امید دیوار، این ترس است گدازنده و کشنده، تا که بشارت «الا تخافوا ولاتحزنوا» نشنود نیارامد. خداوند اشفاق را کرامت می‌نمایند، و از هم زوال آن ویرا می‌سوزانند، و نور می‌افزایند، و فزع تغییر در وی می‌افگنند. و در غربت ویرا برمی‌کشند، و عتاب در گوش و دل وی می‌افگنند. و این ترس عارفانست.

میدان سی و پنجم رهبت است: از میدان وجل میدان رهبت زاید. قوله: «وایای فاربهون». رهبت ترسیست از وجل برتر. رهبت سه صفت دارد: عیش را از مردم ببرد، و از خلق جهان ببرد، و ترا در جهان از جهان جدا کند. و نشان آن سه چیزست: همه نفس خود را غرامت بیند، و همه سخن خود را شکایت بیند، و همه کرد خود را جنایت بیند. همواره نازنده و سوزنده بود میان سه حال: آزمودن بیماران، و اخلاص غرقه شدگان، و لأوه مبتهلان. و این ترس زاهدانست.میدان سی و هفتم خشوعست: از میدان اشفاق میدان خشوع زاید. و خشوع ترسیست که خاطر از حرمت نرم کند، و اخلاق را تهذیب کند، و اطراف را ادب کند. قوله تعالی: «الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر اللّه». خشوع بیمیست با هشیاری و استکانت. و آن سه بابست: در معاملت ایثار و تحمل در خدمت استکانت و حضور، و در سر شرم و تعظیم. آثار ایثار در معاملت سه چیزست: بدان از وی ایمن، و نیکان از وی شاد، و خلق از وی آزاد. و نشان حضور در خدمت سه چیزست: حلاوتی که بدان از درگاه نشکیبد، و مطالعة مقصود که از آن بخلق نه پردازد، و معاینت تقصیر که خود را حق نه بیند. و نشان تعظیم بر سه چیزست: نزدیک دیدن حق تعالی بخویشتن، و دور دیدن خویش را از وی، و بزرگ داشتن آزمایش وی. و این ترس صدیقانست.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.