گنجور

بخش ۱۹ - فصل پنجم: در صحبت ایشان

بدان که صحبت کاری عزیز «است»و آن را شرایط است، تا مرد در آن درست آید.

و معظم‌ترین آن ترک خصومت و قطع اعتراض استدر همه کارها. از آنکه صحبت یاری دادن استبه همه روی و بار کشیدن است به همه وجه. و این کسی را مسلم شود که در معرفت حق تعالی راسخ قدم باشد. تا اگر کاری بیند که معتاد نبودداند که نتیجهٔ تقدیر است، بدان اعتراض نکند.

حق تعالی رسول را صحبت با کسی فرمود که ایشان به حق نزدیک باشند که «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه»، با کسانی نشین که بامداد و شبانگاه طالب و ذاکر ما باشند و از ما مشاهده خواهند.

و در جملهٔ حقیقت صحبت ترک انکار و قطعاعتراض است که صحبت با سه نوع مردم تواند بود: با کسی بزرگتر، یا با کسی برابر، یا کسی کهتر. اگر صحبت با بزرگتر بود انکار احوال و اعتراض نکند از جهت، و اگر با کهتر بود هم نباید از جهت شفقت، و با برابر جهت مروت. در هر سه حال شرط نیست و این چنین کس عزیز باشد.

و این بود که رسول هجرت کرد. از همهٔ صحابه جزابوبکر صدیق‑رضی‌اللّه عنه‑کس با وی نرفت. از آنکه به همه وجهی شایستهٔ وی بود و حق تعالی او را یار خواند، «اذیقول لصحابه لا تحزن ان اللّه معنا».چون در غار رفت خود را فدای او کرد. جامه پاره کرد و در سوراخها نهاد، و پاشنه در یک سوراخ نهاد که جامه نمانده بود. مارپاشنهٔ او را زخم کرد و بنجنبید و ننالید. از آنکه سید‑علیه الصلوة والسلام‑سر بر زانوی او نهاده بود. گفت نباید که بیدار شود و این طریق محبت بود که می‌سپرد.

ابوالقاسم قشیری‑رحمة اللّه علیه‑در آداب صحبت آورده است که در آن وقت که در صحبت استادابوعلیدقاقبودم هرگز اعتراض در دل من نگردید در مدت عمر و او، در وقتی پیش او نشسته بودم با خود اندیشه می‌کردم که اگر حق‑سبحانه تعالی‑در عهد من رسول فرستد وی را در دل خود چون یابم؟ هر چند اندیشه کردم، چندان حرمت استاد بر دل من غالب بود که گفتم ممکن نبود که دیگری در دل خود قدری توانم نهاد بالای استادابوعلی دقاق.
ابوبکر طمستانیگفته است صحبت با حق دارید اگر توانید، یا با کسی که او را با حق تعالی وقتی باشد،یا با پیری که با صحبت او از دست جهل برهید. با هرکس صحبت نتوان داشت که چون درست آیدت یگانگی باید در همه احوال.
سهل بن عبداللّه التستری‑رحمة اللّه علیه‑چنین گفت که با خواجهٔ با غفلت و دهخدای با مداهنت و صوفی جاهل صحبت میکنید که رنج افزاید.

یک نشان آن باشد که تصرف در مال یکدیگر نافذ دارند. چنانکه مردی نزدیکابراهیم ادهم‑قدس اللّه روحه‑رفت.گفت آرزومند صحبت توام. گفت بدان شرط که دست من در مال تو چنان بود که دست تو در مال خود. و هرکسی اندرین مقام درست نیاید. برای این است که با هر کس صحبت نتوان کرد.

در باب صحبت، مشایخ را سخن بسیار است؛ آنچه مهمتر بود یاد کردیم و سخنی که به ظاهر ایشان تعلق دارد بدین فصل ختم افتاد والسلم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که صحبت کاری عزیز «است»و آن را شرایط است، تا مرد در آن درست آید.
هوش مصنوعی: بدان که گفتگو و صحبت کردن امری باارزش است و برای داشتن گفتگویی خوب، نیاز به شرایط خاصی دارد تا فرد بتواند به درستی در آن شرکت کند.
و معظم‌ترین آن ترک خصومت و قطع اعتراض استدر همه کارها. از آنکه صحبت یاری دادن استبه همه روی و بار کشیدن است به همه وجه. و این کسی را مسلم شود که در معرفت حق تعالی راسخ قدم باشد. تا اگر کاری بیند که معتاد نبودداند که نتیجهٔ تقدیر است، بدان اعتراض نکند.
هوش مصنوعی: بزرگ‌ترین امر، پرهیز از دعوا و اعتراض در تمامی امور است. زیرا صحبت درباره کمک و یاری به دیگران به تمام جنبه‌ها مربوط می‌شود و نیاز به همراهی و پشتیبانی در همه حالات دارد. این درک فقط برای کسی ممکن است که در معرفت به خداوند ثابت قدم باشد. بنابراین، اگر او شاهد کاری باشد که به آن عادت ندارد، باید بداند که آن نتیجه‌ای از تقدیر الهی است و نباید نسبت به آن اعتراض کند.
حق تعالی رسول را صحبت با کسی فرمود که ایشان به حق نزدیک باشند که «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه»، با کسانی نشین که بامداد و شبانگاه طالب و ذاکر ما باشند و از ما مشاهده خواهند.
هوش مصنوعی: حق تعالی به پیامبرش دستور داد که با افرادی گفتگو کند که به حقیقت نزدیک‌اند. کسانی که صبح و شب، به درگاه ما دعا می‌کنند و به دنبال رضایت ما هستند.
و در جملهٔ حقیقت صحبت ترک انکار و قطعاعتراض است که صحبت با سه نوع مردم تواند بود: با کسی بزرگتر، یا با کسی برابر، یا کسی کهتر. اگر صحبت با بزرگتر بود انکار احوال و اعتراض نکند از جهت، و اگر با کهتر بود هم نباید از جهت شفقت، و با برابر جهت مروت. در هر سه حال شرط نیست و این چنین کس عزیز باشد.
هوش مصنوعی: در کلامی که حقیقت را بیان می‌کند، از ترک کردن انکار و اعتراض صحبت شده است و بیان می‌شود که گفتگو با سه نوع انسان ممکن است: با کسی بزرگ‌تر، کسی هم‌رده و کسی کوچک‌تر. اگر با بزرگ‌تر صحبت می‌کنیم، نباید به او انکار یا اعتراض کنیم. همچنین وقتی با کسی کوچک‌تر صحبت می‌کنیم، به خاطر محبت و رحمتی که داریم، نباید از او ایراد بگیریم. در صورتی که با کسی هم‌رده صحبت می‌کنیم، باید به مروت و احترام متقابل توجه داشته باشیم. در هر سه مورد، این امر الزامی نیست و اینگونه فرد همیشه محترم خواهد بود.
و این بود که رسول هجرت کرد. از همهٔ صحابه جزابوبکر صدیق‑رضی‌اللّه عنه‑کس با وی نرفت. از آنکه به همه وجهی شایستهٔ وی بود و حق تعالی او را یار خواند، «اذیقول لصحابه لا تحزن ان اللّه معنا».چون در غار رفت خود را فدای او کرد. جامه پاره کرد و در سوراخها نهاد، و پاشنه در یک سوراخ نهاد که جامه نمانده بود. مارپاشنهٔ او را زخم کرد و بنجنبید و ننالید. از آنکه سید‑علیه الصلوة والسلام‑سر بر زانوی او نهاده بود. گفت نباید که بیدار شود و این طریق محبت بود که می‌سپرد.
هوش مصنوعی: رسول الله هجرت کردند و از میان تمام صحابه تنها ابوبکر صدیق با ایشان همراه شد. او شایسته‌ترین فرد برای این همراهی بود و خداوند به او یاری و حمایت عطا کرده بود. در غار، ابوبکر خود را فدای پیامبر کرد و برای محافظت از او، جامه‌اش را پاره کرده و در سوراخ‌ها قرار داد. او پای خود را در یکی از سوراخ‌ها گذاشت تا از ورود خطر جلوگیری کند و حتی زمانی که ماری پایش را نیش زد، از جای خود حرکت نکرد زیرا سر پیامبر روی زانوی او بود. او نگران بود که پیامبر بیدار شود و این نشان از محبت عمیق او بود.
یک نشان آن باشد که تصرف در مال یکدیگر نافذ دارند. چنانکه مردی نزدیکابراهیم ادهم‑قدس اللّه روحه‑رفت.گفت آرزومند صحبت توام. گفت بدان شرط که دست من در مال تو چنان بود که دست تو در مال خود. و هرکسی اندرین مقام درست نیاید. برای این است که با هر کس صحبت نتوان کرد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که برای اینکه دو نفر بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و صحبت کنند، باید احساس برابر بودن در تصرف بر دارایی یکدیگر داشته باشند. به عنوان مثال، وقتی مردی به ابراهیم ادهم نزدیک می‌شود و ابراز علاقه به صحبت می‌کند، ابراهیم شرط می‌گذارد که باید اجازه داشته باشد به همان اندازه که فرد بر اموال خود تصرف دارد، بر اموال او نیز تسلط داشته باشد. در واقع، این امر نشان‌دهنده این است که بسیاری از افراد در این موضوع نمی‌توانند به درستی عمل کنند، به همین دلیل نمی‌توانند با هر کسی ارتباط خوبی برقرار کنند.
در باب صحبت، مشایخ را سخن بسیار است؛ آنچه مهمتر بود یاد کردیم و سخنی که به ظاهر ایشان تعلق دارد بدین فصل ختم افتاد والسلم.
هوش مصنوعی: در مورد صحبت، نشانه‌های زیادی از بزرگان وجود دارد؛ ما آنچه را که مهم‌تر بود ذکر کردیم و سخنانی که به ظاهر آن‌ها مربوط می‌شود در این بخش به پایان رسید.