گنجور

شمارهٔ ۴۱

گهی که بار دهد شاه بر سریر سرور
که باد تا به قیامت به عهد او معمور
سپهر مجمره گردان بود به پایه تخت
شمال مروحه بر دارد از برای بخور
مشام چرخ معطر شود ز نکهت عود
بخور عطر معطر کند دماغ طیور
ز فیض پرتو تاج مرصع خسرو
بر آسمان چهارم رسد ز شعشعه نور
ستاره بر سر مجمر فتد به جای سپند
به دفع دیده خورشید هرزه گرد و غیور
برون کنند در آن بزم حوریان بهشت
سر از برای دعا از دریچه های قصور
به پیش بارگه کبریا ی شاه جهان
چو صف کشند به خدمت عساکر منصور
بلرزد از نفس چاوشان در گاه باد
چهار حد وجود از صدای نفخه صور
چنانک دور نباشد که او صوامع خاک
مجاوران عدم سر نهند سوی نشور
در آن زمانه بقا سر در آورد به فنا
در آن میانه فلک معترف شود به قصور
بود به روم ز غم رعشه بر دل قیصر
فتد زخوف به چین لرزه بر تن فغفور
ز ترس بفسرد اندر عروق حادثه خون
ز غم بپژمرد اندر دماغ فتنه غرور
خدایگانا گر ز انک پیش از ین یک چند
قضا به قدرت کردار خویش شد مغرور
فتور و فتنه و تشویش متفق بودند
کنون به عهد تو از یکدگر شدند نفور
به دام زلف بتان پای بسته شد تشویش
به سوی چشم خوش دلبران گریخت فتور
کنون که کار خراب زمانه گشت آباد
کنون که روی زمین شد به عدل تو معمور
بقای تخت تو بادا که بخت اهل هنر
به سعی تربیت توست در جهان مشهور

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گهی که بار دهد شاه بر سریر سرور
که باد تا به قیامت به عهد او معمور
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، هنگامی که پادشاهی بر تخت سلطنت تکیه می‌زند، بادی می‌وزد که تا ابد، از وفاداری و عهد او خبر می‌دهد.
سپهر مجمره گردان بود به پایه تخت
شمال مروحه بر دارد از برای بخور
هوش مصنوعی: آسمان مانند یک فرش گردان به دور تخت شمال می‌چرخد و برای خوشبو کردن فضا، بخور را برمی‌دارد.
مشام چرخ معطر شود ز نکهت عود
بخور عطر معطر کند دماغ طیور
هوش مصنوعی: بوی خوش عود و بخور، فضای آسمان را معطر می‌کند و این عطر خوش به پرندگان هم می‌رسد و آن‌ها را هم خوشبو می‌سازد.
ز فیض پرتو تاج مرصع خسرو
بر آسمان چهارم رسد ز شعشعه نور
هوش مصنوعی: به واسطهٔ نور و زیبایی‌های زنده‌گی خسرو، آن چنان تأثیر و روشنی در آسمان ایجاد می‌شود که به آسمان چهارم هم می‌رسد.
ستاره بر سر مجمر فتد به جای سپند
به دفع دیده خورشید هرزه گرد و غیور
هوش مصنوعی: اگر ستاره بر روی آتشگاه بیفتد، به جای اینکه همچون سپند، آن را از چشم خورشید دور کند، در مقابل خورشید سرگردان و غیرت‌مند قرار می‌گیرد.
برون کنند در آن بزم حوریان بهشت
سر از برای دعا از دریچه های قصور
هوش مصنوعی: در آن محفل دل‌انگیز که حوریان بهشت حضور دارند، از درهای قصرها، سرها را برای دعا به بیرون می‌آورند.
به پیش بارگه کبریا ی شاه جهان
چو صف کشند به خدمت عساکر منصور
هوش مصنوعی: به درگاه بلند شاه جهانی که در آسمان‌ها قرار دارد، وقتی که سپاه منصور به صف می ‌ایستند و به خدمت او می‌رسند.
بلرزد از نفس چاوشان در گاه باد
چهار حد وجود از صدای نفخه صور
هوش مصنوعی: از صدای نفخه صور، تمام چهار گوشه وجود لرزان می‌شود و این لرزش ناشی از نفس خوانندگان در زمان وزش باد است.
چنانک دور نباشد که او صوامع خاک
مجاوران عدم سر نهند سوی نشور
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که دور نباشد، آن‌ها درختان خاکی را که به وجود دیگران نزدیک است، به سمت قیامت سر بر می‌آورند.
در آن زمانه بقا سر در آورد به فنا
در آن میانه فلک معترف شود به قصور
هوش مصنوعی: در آن زمان، زندگی و بقای جاودانی خود را نشان می‌دهد، در حالی که در میانه این جدال، آسمان نیز به نارسایی و کمبود خود اعتراف می‌کند.
بود به روم ز غم رعشه بر دل قیصر
فتد زخوف به چین لرزه بر تن فغفور
هوش مصنوعی: در روم، دل قیصر از غم به لرزه می‌افتد و در چین، فغفور به خاطر ترس دچار لرزش می‌شود.
ز ترس بفسرد اندر عروق حادثه خون
ز غم بپژمرد اندر دماغ فتنه غرور
هوش مصنوعی: به خاطر ترس، بدن تحت فشار قرار می‌گیرد و خون در رگ‌ها به حالت پریشانی در می‌آید. از غم و اندوه، ذهن نیز دچار گرفتاری و سردرگمی می‌شود.
خدایگانا گر ز انک پیش از ین یک چند
قضا به قدرت کردار خویش شد مغرور
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، اگر پیش از این زمانی به واسطه قدرت خود دچار غرور شده‌ای، باید بدانی که قضا و تقدیر همیشه در حال تغییر است و نباید به توانایی‌های خود مغرور شوی.
فتور و فتنه و تشویش متفق بودند
کنون به عهد تو از یکدگر شدند نفور
هوش مصنوعی: اختلاف و آشوب و ناامنی در گذشته با هم متحد بودند، اما اکنون به خاطر عهد و پیمانی که با تو بسته شده، از یکدیگر گریزان و بی‌میل شده‌اند.
به دام زلف بتان پای بسته شد تشویش
به سوی چشم خوش دلبران گریخت فتور
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از گرفتار شدن در دام زیبایی معشوقه‌ها صحبت می‌کند. احساساتی چون نگرانی و اضطراب به وجود آمده و باعث شده که دل به سمت چشمان دلربا فرار کند. این وضعیت نشان‌دهنده‌ی کشش و جذابیت عمیق عشق و زیبایی است که می‌تواند انسان را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
کنون که کار خراب زمانه گشت آباد
کنون که روی زمین شد به عدل تو معمور
هوش مصنوعی: اکنون که اوضاع دنیا خراب شده، تو آن را آباد کن و اکنون که زمین به لطف عدالت تو رونق گرفته است.
بقای تخت تو بادا که بخت اهل هنر
به سعی تربیت توست در جهان مشهور
هوش مصنوعی: امیدوارم که سلطنت تو دائماً پایدار بماند، زیرا موفقیت هنرمندان به تلاش و تربیت تو در این دنیا وابسته است و نام تو در جهان شناخته شده است.