شمارهٔ ۲۳
باور نکنی گر غم دل گفتن ما را
بین از اثر اشک به خون خفتن ما را
صد بار بهار آمد و یکبار ندیدند
مرغان مصیبت زده بشکفتن ما را
در زندگی از بسکه گرانجانی ما دید
حاضر نبود مرگ پذیرفتن ما را
رفت از بر من گرچه رهش با مژه رفتم
ره رفتن او بنگر و ره رفتن ما را
جز فرخی از طبع گهربار ندارد
کس طرز غزل گفتن و در سفتن ما را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.