شمارهٔ ۷۴ - بدوستی نگاشته
با خامه که نوآموزان دبستانش به قیچی تراشند و به جای دوده مشکفام سوده دیگ و زدوده پاتیل درآمه پاشند چه نامه توان نگاشت، و به دست آویز نگارش و گزارش چه بنوره و کدام بنیاد توان کرد. دریغ این دیبای زرافشان که چون من از پیکر بی اندام و دیدار ناخوب در چشم غوغا و دیده آشوب روسیاه آمد و برجای آنکه به فر پذیرش دارای کلاه و تخت گردد، تخته کلاه افتاد. خدا را پرده داری کن و از دیده نزدیک و دور و نگاه بینا و کورش نهان دار تا هم تو انگشت نمای این و آن نگردی و هم من تیر بیغاره دوست و دشمن را نشان نیابم. باری تا باز کی و کجا دیده تاری به چهر مهر افروزت روشن آریم و نبرد تیر و کیوان را از آن گیسوی زره گر و ابروی زره در تیغ و جوشن سازیم.
شمارهٔ ۷۳ - به میرزا حسن پسر ملا عبدالغنی نوشته: دریافت خجسته دیدار سرکاری را به دستور روزگار گذشته راهی دور و دراز پیمودیم، و از پس پیشین تا پیش از دم واپسین خورشید، به بوی نمازی درنگ اندیش درگاه نیاز بودیم. بیداری گرد سرا پرده مستان گران خوابت ره نیافت وناله چرخ آهنگ خاموشان با آنکه گوش گردون درید و هوش اختر برد از درد مستمندانت آگه نکرده بیت:شمارهٔ ۷۵ - به میرزا حسن نگاشته: گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با خامه که نوآموزان دبستانش به قیچی تراشند و به جای دوده مشکفام سوده دیگ و زدوده پاتیل درآمه پاشند چه نامه توان نگاشت، و به دست آویز نگارش و گزارش چه بنوره و کدام بنیاد توان کرد. دریغ این دیبای زرافشان که چون من از پیکر بی اندام و دیدار ناخوب در چشم غوغا و دیده آشوب روسیاه آمد و برجای آنکه به فر پذیرش دارای کلاه و تخت گردد، تخته کلاه افتاد. خدا را پرده داری کن و از دیده نزدیک و دور و نگاه بینا و کورش نهان دار تا هم تو انگشت نمای این و آن نگردی و هم من تیر بیغاره دوست و دشمن را نشان نیابم. باری تا باز کی و کجا دیده تاری به چهر مهر افروزت روشن آریم و نبرد تیر و کیوان را از آن گیسوی زره گر و ابروی زره در تیغ و جوشن سازیم.
هوش مصنوعی: نوآموزان دبستان با نوشتن و خط خوب، نمیتوانند نامهای زیبا بنویسند و برای نگارش چه نوآوری و بنیادی ایجاد کنند. وای بر این پوشش زیبا که چون من به خاطر ظاهری نامناسب و نامطلوب به چشم دیگران میرسم. به جای آنکه در موقعیت مناسبی قرار گیرم، به وضعیتی نامناسب دچار شدم. از خداوند میخواهم که مرا از نگاههای کنجکاو پنهان کند تا هم من مورد قضاوت دیگران قرار نگیرم و هم تیرهای انتقاد نتوانند به من آسیب بزنند. زمان زیادی گذشته و هنوز نتوانستهایم درخشش و زیبایی چهرهات را ببینیم و نبرد زیبایی را از آن موها و ابروهای خوشفرم تو بسازیم.