شمارهٔ ۱۳۸ - از زبان دوستی به دیگری نگاشته
قربانت شوم من که هرگز جز اندیشه وصالت خیال نداشتم. احوالی از اخلال محروم روی داده که حصول خیالت نیز به وجهی که باید میسر نیست، مصرع: چه کنم خط بخت من این است. با وجود فقدان شکیب همچنان حوصله خواهم کرد. از احدی هم گله ندارم، اول قاروره نیست که در اسلام شکسته باشد. همواره مشتاقان مهجورند و نزدیکان دور.در طی آن رقعه هائی که سابق ارسال خدمت شد استدعای نگارش شرح حالی کرده بودم، ندانم مجال مطالعت نیفتاد و یا اسعاف مسئول نیازمندان را مصلحت ندیدند. باری اگر دماغ و فراغی داری گاه بیگاه مختصر یا مجمل یا مفصل طرحی و شرحی از حقایق حالات شریف برنگاری خالی از التفاتی نخواهد بود، چنانچه این مایه توجه را نیز مضایقت خیزد مختارند، بیت:
ناکامی ما هست چو کام دل دوست
کام دل ما همیشه ناکامی باد
شمارهٔ ۱۳۷ - به یکی از دوستان نوشته: سپاس بار خدای را آن کودک خسته که دل ها از عارضه خویش به غم ها بسته داشت عرق کرد و رمق یافت. خاطرهای پراکنده فراهم آمد و غلبات رامش مزیل اندوه و غم گشت. نسبت به روزهای دیگر خیلی آسوده ام و تازه تازه با بی به انجمن و لبی به سخن گشوده. پاک یزدان را از شفای این نادره فرزند براین بنده دریا دریا سپاس است و منت عنایات غیبیه عالم عالم بر ذمت حق شناس. قطع نظر از اینکه داغ فرزند دشوار است و بدرود پاره دل شیرینی زهرگوار، این طفل را از روی فطرت گوهر و جوهری است که در عمرها حرمان او تسکین دل نتوان کرد و موئی از فرق او را با صد هزار زاده گل چهر سنبل موی مقابل، بیت:شمارهٔ ۱۳۹ - از زبان کسی به دیگری نگاشته: یا عزیزی من لا عزیزله، با همه گرفتاری و پریشانی این دل خودکام و پای سبک گام و عقل دیوانه مشرب و نفس آشفته مذهب و مغز سودائی سرشت و طبع رسوائی سرنوشت، بازم از زیارت خدام آقا و عیادت سرکار وزیر و اقدام کارهای معادی و معاشی منصرف ساخته، به آنجا کشید که نگفته گویاست و نهفته هویدا. چون حقیقت عالی در ولایت جان والی است، بی پرده حاضری نگویمت جای خالی است، طرفه عرفان سردی بافته شد و دامان گردی شکافته، یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار . دوات قلمدان را مصحوب حامل که خادم این محفل است و محرم این منزل ارسال فرمایند که مرکب حاضر است، اگر بیمار پرس سرکار وزیر لشکر دست داد از جانب من بسط ارادت کن و قصد عبادت مخدومی را عذری خوش گوی که جبران گناهم کند، دارای انجمن که خداوند من است و بنده تو عرض نیاز می کند و عذر باز می خواهد.
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قربانت شوم من که هرگز جز اندیشه وصالت خیال نداشتم. احوالی از اخلال محروم روی داده که حصول خیالت نیز به وجهی که باید میسر نیست، مصرع: چه کنم خط بخت من این است. با وجود فقدان شکیب همچنان حوصله خواهم کرد. از احدی هم گله ندارم، اول قاروره نیست که در اسلام شکسته باشد. همواره مشتاقان مهجورند و نزدیکان دور.در طی آن رقعه هائی که سابق ارسال خدمت شد استدعای نگارش شرح حالی کرده بودم، ندانم مجال مطالعت نیفتاد و یا اسعاف مسئول نیازمندان را مصلحت ندیدند. باری اگر دماغ و فراغی داری گاه بیگاه مختصر یا مجمل یا مفصل طرحی و شرحی از حقایق حالات شریف برنگاری خالی از التفاتی نخواهد بود، چنانچه این مایه توجه را نیز مضایقت خیزد مختارند، بیت:
هوش مصنوعی: من همیشه فقط در فکر وصالت بودم و هیچچیز دیگری در ذهنم نبوده است. حالا شرایطی پیش آمده که حتی دستیابی به خیالت هم ممکن نیست. باید بگویم که سرنوشت من همین است. با اینکه هرگز صبر نداشتم، این بار باز هم حوصله میکنم. از هیچکس هم گلهای ندارم، زیرا اینطور نیست که در اسلام کسی از همبستگی محروم شده باشد. همیشه کسانی که دوست داریم از ما دورند و کسانی که نزدیکند نمیتوانند ما را درک کنند. در نامههایی که قبلاً فرستاده بودم درخواست کرده بودم که شرح حالی از خودتان برایم بنویسید، ولی نمیدانم آیا فرصتی برای خواندنشان پیش نیامد یا اینکه به فکر پاسخگویی به نیازمندان نبودند. اگر زمانی دارید، لطفاً گاهی اوقات گزارشی مختصر یا مفصل از وضعیت خودتان برای من بنویسید. اگر هم وقت ندارید و نمیخواهید، کاملاً متوجه هستم.
ناکامی ما هست چو کام دل دوست
کام دل ما همیشه ناکامی باد
هوش مصنوعی: ناکامی ما به خاطر این است که دلخوشی دوست برآورده نشده است. همیشه بگذار دل ما در ناکامی باقی بماند.

یغمای جندقی