گنجور

شمارهٔ ۶۱

به نگاهی چه جوان از ره و چو پیر ببردی
دل پیران و جوانان به دو نخجیر ببردی
تویی آن نسخه جامع که دل صوفی و زاهد
به محبت بر بودی و به تزویر ببردی
من ز جور تو برم داد به دیوان عدالت
که چرا زود نکشتی و چرا دیر ببردی
دل بدان طره و ابرو به خدا خود نسپردم
که به شمشیر گرفتی و به زنجیر ببردی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به نگاهی چه جوان از ره و چو پیر ببردی
دل پیران و جوانان به دو نخجیر ببردی
هوش مصنوعی: با یک نگاه، جوانان را مانند پیران تحت تأثیر قرار دادی و دل همه را به دنبال خود کشاندی.
تویی آن نسخه جامع که دل صوفی و زاهد
به محبت بر بودی و به تزویر ببردی
هوش مصنوعی: تو همان نسخه‌ای هستی که دل‌های صوفی و زاهد را با محبت پر کرده و آنها را به تزویر و نیرنگی می‌کشانی.
من ز جور تو برم داد به دیوان عدالت
که چرا زود نکشتی و چرا دیر ببردی
هوش مصنوعی: من از ظلم تو به دادگاه مراجعه کردم و گفتم چرا خیلی زود مرا رنجاندی و چرا دیر به من آرامش نمی‌دهی؟
دل بدان طره و ابرو به خدا خود نسپردم
که به شمشیر گرفتی و به زنجیر ببردی
هوش مصنوعی: من به آن مو و ابرو خداوند نمی‌سپارم، زیرا تو با شمشیر به من حمله کردی و مرا به زنجیر کشید‌ه‌ای.