شمارهٔ ۵۱
بهر دلم که درد کش و داغدار تست
داروی صبر باید و آن در دیار تست
یک بار نام من به غلط بر زبان نراند
ما را شکایت از قلم مشکبار تست
بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید
دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست
تو بیوفا چه باز فراموش پیشهای
بیچاره آن اسیر که امیدوار تست
هان این پیام وصل که اینک روانه است
جانم به لب رسیده که در انتظار تست
مجنون هزار نامهٔ ز لیلی زیاده داشت
وحشی که همچو یار فراموشکار تست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
شمارهٔ ۵۱ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1399/07/08 09:10
وحدانی
مصرع آخر باید سئوالی باشد
وحشی ،که همچو یار فراموشکار تست؟