گنجور

شمارهٔ ۲۰۵

خونخواره راهی می‌روم تا خود به پایان کی رسد
پایی که این ره سر کند دیگر به دامان کی رسد
سهل است کار پای من گو در طلب فرسوده شو
این سر که من می‌بینمش لیکن به سامان کی رسد
گرچه توانی چاره‌ام سهل است گو دردم بکش
نتوان نهادن بدعتی عاشق به درمان کی رسد
جانی که پرسیدی ازو کرده وداع کالبد
بر لب ستاده منتظر تا از تو فرمان کی رسد
داور دلم در تربیت شاخی برش نادیده کس
تا چون گلی زو بشکفد یا میوهٔ آن کی رسد
نازم مشام شوق را ورنه صبا گر بگذرد
در مصر بر پیراهنی بویش به کنعان کی رسد
موری بجد بندد میان بزم سلیمان جا کند
تو سعی کن وحشی مگو کاین جان به جانان کی رسد

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خونخواره راهی می‌روم تا خود به پایان کی رسد
پایی که این ره سر کند دیگر به دامان کی رسد
هوش مصنوعی: من در مسیری خطرناک می‌روم و نمی‌دانم کِی به پایان می‌رسد. پای من که این راه را طی می‌کند، دیگر به کجا خواهد رسید و چه زمانی به آرامش خواهد رسید؟
سهل است کار پای من گو در طلب فرسوده شو
این سر که من می‌بینمش لیکن به سامان کی رسد
هوش مصنوعی: به راحتی می‌توان گفت که من به دنبال چیزی هستم که قدیمی و فرسوده شده است. این چیزی که می‌بینم، به کجا خواهد رسید و یا چه زمانی به نتیجه‌ای خواهد رسید؟
گرچه توانی چاره‌ام سهل است گو دردم بکش
نتوان نهادن بدعتی عاشق به درمان کی رسد
هوش مصنوعی: هرچند که بتوانی برای درد من راه حلی پیدا کنی، اما به راحتی می‌گویم، دردی که در دل دارم را نمی‌توان به آسانی درمان کرد. عاشق هرگز به درمان واقعی نمی‌رسد.
جانی که پرسیدی ازو کرده وداع کالبد
بر لب ستاده منتظر تا از تو فرمان کی رسد
هوش مصنوعی: جان تو که سوالش را کردی، از بدن خود جدا شده و در آستانه‌ی رفتن است و در انتظار است که ببیند چه زمانی از تو خبری می‌رسد تا دستوری بگیرد.
داور دلم در تربیت شاخی برش نادیده کس
تا چون گلی زو بشکفد یا میوهٔ آن کی رسد
هوش مصنوعی: قلب من در دل خواهی به پرورش شاخه‌ای مشغول است که هیچ‌کس آن را نمی‌بیند. تا زمانی که چون گلی شکوفا شود، یا میوه‌اش به ثمر برسد، هنوز مشخص نیست چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد.
نازم مشام شوق را ورنه صبا گر بگذرد
در مصر بر پیراهنی بویش به کنعان کی رسد
هوش مصنوعی: من عاشق مشام خوشایند شوق هستم، چون اگر نسیم صبحگاهی از مصر بگذرد، بوی آن هرگز به کنعان نخواهد رسید.
موری بجد بندد میان بزم سلیمان جا کند
تو سعی کن وحشی مگو کاین جان به جانان کی رسد
هوش مصنوعی: موری کوچک در دل مهمانی سلیمان جایی پیدا می‌کند، تو هم تلاش کن، ای بی‌خبر، نگو که این جان چگونه به محبوب می‌رسد.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۰۵ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۲۰۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1403/10/25 01:12
محمدرضا خوشدل

سلام  با کسب اجازه از زخمت کشان گنجور و اساتید ادبیات شیرین پارسی!

بیت پنجم مصرع اول در سه تصیحی که بررسی کردم سه گونه متفاوت نوشته شده!  ایتدای بیت کلمه (داور) را در بعضی نسخه ها  (دارو) و در نسخه مقدمه سعید نفیسی ( دارد) نوشته شده و نظر شخصی منم با توجه به معنی و زیبایی شعر(دارد) صحیح تر خود را نشان می دهد:  دارد دلم در تربیت شاخی برش نادیده کس... 

ارادتمند