شمارهٔ ۴۵ - در تاریخ میردیوانی یافتن امیری
از حکم شاه بخرد، در دین ز حق مؤید
فرزند آنکه آمد، در شأن او تبارک
تا هست چرخ بیمهر، دوران مباد بی او
تا هست مهر بر چرخ، تاجش بود بتارک
خان عدالت آیین، تا گشت میر دیوان
هر سوی شد دهنها، لبریز از مبارک
گردنکشی ز سر نه، من بعد ای ستمگر
کو هست ظالمان را، بر فرقها بلارک
تاریخ این کرامت، زاندیشه خواستم گفت:
«پیوند این دو دولت، گردد بدو مبارک »
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از حکم شاه بخرد، در دین ز حق مؤید
فرزند آنکه آمد، در شأن او تبارک
هوش مصنوعی: در فرمان شاه خردمندی وجود دارد و در دین به حق تأسیس شده است. فرزند آن کسی که آمد، در شان و مقامش به بزرگی یاد شده است.
تا هست چرخ بیمهر، دوران مباد بی او
تا هست مهر بر چرخ، تاجش بود بتارک
هوش مصنوعی: تا وقتی که چرخ بیرحم در حرکت است، دوران بدون آن ممکن نیست. اما وقتی که محبت بر چرخ وجود دارد، زیبایی و ارزش آن درخشان خواهد بود.
خان عدالت آیین، تا گشت میر دیوان
هر سوی شد دهنها، لبریز از مبارک
هوش مصنوعی: پس از اینکه فرمانروا به عنوان حاکم عدالت به میدان آمد، هر جا که به نظر میرسید، مردم زبان به خوشحالی و شکرگزاری گشودند و همه پر از نیکویی و شادی شدند.
گردنکشی ز سر نه، من بعد ای ستمگر
کو هست ظالمان را، بر فرقها بلارک
هوش مصنوعی: سرکشی و ظلمی که کردی، دیگر بس است. ای ستمگر، جا برای ظالمان کجاست که بر سر مردم بیگناه بیفتند؟
تاریخ این کرامت، زاندیشه خواستم گفت:
«پیوند این دو دولت، گردد بدو مبارک »
هوش مصنوعی: در تاریخ این نعمت، از فکر و اندیشه کمک خواستم و او گفت: «این دو کشور با هم، به همدیگر خوشبختی میآورند.»