شمارهٔ ۱۳ - در تاریخ ایالت یافتن خانی
دگر شان دولت بلندی گرفت
ز خانی که ایام جویای اوست
فلک احتشامی که انوار عدل
چو خورشید تابان ز سیمای اوست
فروزنده نجمی، ز برج کمال
که چشم خرد روشن از رای اوست
بود همتش کوهساری بلند
که سرچشمه جود در پای اوست
عرق ریزی ابرها در بهار
ز شرم کف سحر آسای اوست
در او نام حاتم نگنجد ز بس
جهان پر ز صیت کرمهای اوست
چنان وعده اش در وفا پرشتاب
که دیروز پس تر ز فردای اوست
گشاده جبین منیرش، گلی
ز گلزار خلق فرحزای اوست
نیارد قلم شد ز مسطر برون
چو مدحتگر طبع والای اوست
نیارد کشد تیغ خود بر کسی
که در سایه عدل وی جای اوست
بزرگی باو چون فروشد عدو؟
که فخر بزرگی ز بالای اوست!
خلاف سیه رو نگردد سفید
بملکی که فرماندهش رای اوست
برو باد یارب مبارک مدام
مقامی که خود زینت افزای اوست
خرد گفت از بهر تاریخ آن:
«ایالت قبایی ببالای اوست »
شمارهٔ ۱۲ - در مرگ یوسف نامی سرود: «یوسف » مصر نکویی، از جهانشمارهٔ ۱۴ - تاریخ انجام سفینه یی: این طرفه «سفینه »یی که در وی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دگر شان دولت بلندی گرفت
ز خانی که ایام جویای اوست
هوش مصنوعی: در دوران جدید، منزلت و افتخار از خانوادهای میآید که دیگران آرزو دارند به آن دست یابند.
فلک احتشامی که انوار عدل
چو خورشید تابان ز سیمای اوست
هوش مصنوعی: آسمان، با وقار و جلالی که دارد، مانند خورشید درخشان، نورهای عدل و انصاف را از چهره او منتشر میکند.
فروزنده نجمی، ز برج کمال
که چشم خرد روشن از رای اوست
هوش مصنوعی: ستارهای درخشان از جایگاه کمال که چشم خرد به روشنی اندیشه او خیره شده است.
بود همتش کوهساری بلند
که سرچشمه جود در پای اوست
هوش مصنوعی: او ارادهای همچون کوهی بلند دارد که بخشش و نیکی از دل او سرچشمه میگیرد.
عرق ریزی ابرها در بهار
ز شرم کف سحر آسای اوست
هوش مصنوعی: بارش باران بهاری ناشی از شرم و زیبایی صبحگاهی اوست.
در او نام حاتم نگنجد ز بس
جهان پر ز صیت کرمهای اوست
هوش مصنوعی: در وجود او نام حاتم به خاطر بزرگی و معروفیت کرم و generosity او جایی ندارد، زیرا دنیا پر از آوازه بخشندگی اوست.
چنان وعده اش در وفا پرشتاب
که دیروز پس تر ز فردای اوست
هوش مصنوعی: وعده او به قدری در راستای وفا سریع و قابل اعتماد است که دیروز او از فردای دیگران پیشتر است.
گشاده جبین منیرش، گلی
ز گلزار خلق فرحزای اوست
هوش مصنوعی: پیشانی باز و زیبا او، مانند گلی است که از باغی پر از شادی و سرزندگی آمده است.
نیارد قلم شد ز مسطر برون
چو مدحتگر طبع والای اوست
هوش مصنوعی: قلم به راحتی از کاغذ خارج نمیشود، زیرا ستایشکنندهای به خاطر قابلیت بالای او وجود دارد.
نیارد کشد تیغ خود بر کسی
که در سایه عدل وی جای اوست
هوش مصنوعی: کسی که در سایه عدالت او قرار دارد، تحت هیچ شرایطی آسیب نخواهد دید.
بزرگی باو چون فروشد عدو؟
که فخر بزرگی ز بالای اوست!
هوش مصنوعی: وقتی دشمنی بخواهد بزرگی را از او بگیرد، چگونه میتواند این کار را انجام دهد؟ چون افتخار بزرگی از جایگاه او نشأت میگیرد و قابل تسخیر نیست.
خلاف سیه رو نگردد سفید
بملکی که فرماندهش رای اوست
هوش مصنوعی: در یک قلمرو، اگر فرمانده تنها به نظر و رأی خود تکیه کند، نه کسی میتواند به مخالفان توجه کند و نه رنگ و روی کسی میتواند در نظر او تغییری ایجاد کند.
برو باد یارب مبارک مدام
مقامی که خود زینت افزای اوست
هوش مصنوعی: ای باد، برو و برای او که زینتبخش مقام خود است، همیشه خوشیمن و مبارک باش.
خرد گفت از بهر تاریخ آن:
«ایالت قبایی ببالای اوست »
هوش مصنوعی: خرد به من گفت که پادشاهی بزرگی در حال ظهور است که نشانههایی از قدرت و عظمتش را میتوان مشاهده کرد.