گنجور

شمارهٔ ۱۲۴

هرگز ندیده سایه جانانه آفتاب
با آنکه محرم است به هر خانه آفتاب
در آرزوی صبح بناگوش ماه من
خواهد ز چرخ، طالع دردانه آفتاب
آن ماه اگر قرار به همخانگی دهد
هرگز برون نمی رود از خانه آفتاب
ای خرمن جمال ترا دانه آفتاب
تو می فروش حسنی و پیمانه آفتاب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرگز ندیده سایه جانانه آفتاب
با آنکه محرم است به هر خانه آفتاب
هوش مصنوعی: هرگز سایه معشوق را ندیده‌ام، در حالی که آفتاب به تمامی خانه‌ها راه دارد و به همه جا سر می‌زند.
در آرزوی صبح بناگوش ماه من
خواهد ز چرخ، طالع دردانه آفتاب
هوش مصنوعی: در انتظار صبح، چهره‌ی ماه من از آسمان به سمت زمین خواهد آمد، تا خوشبختی و سعادت را از خورشید بگیرد.
آن ماه اگر قرار به همخانگی دهد
هرگز برون نمی رود از خانه آفتاب
هوش مصنوعی: اگر آن ماه تصمیم بگیرد با کسی زندگی کند، هرگز از خانه آفتاب خارج نمی‌شود.
ای خرمن جمال ترا دانه آفتاب
تو می فروش حسنی و پیمانه آفتاب
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو مانند خوشه‌ای از گل‌هاست و تو همچون دانه‌ای از آفتاب، زیبایی و جمالت را به فروش می‌گذاری.