گنجور

شمارهٔ ۱۳۳ - در مدح سلطان

مه مشرف و میمون و محترم رمضان
بشاه بر ز رجب رشک بر دو از شعبان
که تا چو ماه رجب را و ماه شعبانرا
عزیز کرد کند مرو را عزیز چنان
ز ظل عرش ملک عز اسمه آمد
بظل چتر ملک عز نصره مهمان
خدایگان جهان پادشاه مهماندوست
فزود راتبه طاعت خدای جهان
چنانکه از خدم شاه شاه کرد پسند
مه مشرف و میمون و محترم رمضان
بساط عدل بگسترد بر بسیط زمین
نهاد مائده عدل و رأفت و احسان
بحق آنکه بگوش و زبانش حاجت نیست
که بهر گفت و شنید آفرید گوش و زبان
که کاخ شاه صدا باز دارد این همه گوش
بگاه گفتن علم و شنیدن قرآن
خدای ترس ترازوی خدایگانی نیست
ز ترس اوست که ندهد کسی ز ترس نشان
ز سهم و هیبت تیر و سنان او بی حرب
عدوش را مژه تیر است و موی سینه سنان
از اوست فرمان و زبندگان حق طاعت
وز اوست فرمان برداری وز حق فرمان
گرفت روزه بفرمان حق شهنشه شرق
که آفتاب ملوکست و سایه یزدان
خدایگانا سلطان آفرینش خلق
چو آفرید ترا خواست بر جهان سلطان
چنان ز عدل تو معمور شد جهان که نماند
بقدر دائره خردلی ورود بر آن
همای عدل تو گسترد سایه بر خلق
قوائمش ز صلاح و خوانمش ز امان
جهان بعهد تو از خرمی جنان گشته است
رعیت تو خرامان در او چو اهل جنان
ستمگران شده نایاب در ممالک شاه
که خونبهای ستمگر گران شد و ارزان
دم خلاف تو از سینه مخالف تو
دهان بلب سپرد تا که برکند دندان
عمر صلابت شاهی مخالفان از تو
رمیده اند چو از سایه عمر شیطان
بماه روزه ملک برنهد بشیطان بند
چو روزه تیر و کمان بر بزه زد و پیکان
دهد . . . صلاح تراز روزه سپهر
که در قفای تو دارد بهر مقام مکان
بهر مقام و مکان در امان حق بادی
بزیر سایه روزه همی بوی بامان
رسیده باد شب قدر تا سپیده بتو
ثنا روح و سلام مهیمن منان
هزار عید دو ماهی بقای عمر تو باد
مه نخستین فطر و مه دوم قربان
حکیم سوزنیا آنزمانه بر تو گذشت
که کوه آهن کندی بسوزن و مکسان
ضعیف گشتی پیرانه خدمتی میکن
تو خود چه پیر بدین خدمت اندرو چه جوان
بقای شاه جوانبخت پیر دانش خواه
که تا جوانی و پیریست در بهار و خزان

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مه مشرف و میمون و محترم رمضان
بشاه بر ز رجب رشک بر دو از شعبان
هوش مصنوعی: ماه رمضان که برتر و محترم است، به مانند دو طبیعت از ماه‌های رجب و شعبان می‌درخشد و به آن‌ها حسادت می‌کند.
که تا چو ماه رجب را و ماه شعبانرا
عزیز کرد کند مرو را عزیز چنان
هوش مصنوعی: هر کس که ماه‌های رجب و شعبان را با احترام و عزیز شمارد، باید بداند که باید به دیگران هم همانگونه احترام بگذارد و آنان را عزیز بشمارد.
ز ظل عرش ملک عز اسمه آمد
بظل چتر ملک عز نصره مهمان
هوش مصنوعی: از سایه عرش خداوند که نامش باعزت است، مهمانی در سایه چتر ملک و حکومتش به سوی ما آمد.
خدایگان جهان پادشاه مهماندوست
فزود راتبه طاعت خدای جهان
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و جهان، پادشاهی است که با مهمان‌نوازی‌اش شناخته می‌شود و مقام بندگی و اطاعت از او افزایش یافته است.
چنانکه از خدم شاه شاه کرد پسند
مه مشرف و میمون و محترم رمضان
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که خدمت شاه را به شاه پسندیده و محبوب می‌سازد، ماه رمضان نیز محترم و خوشبخت است.
بساط عدل بگسترد بر بسیط زمین
نهاد مائده عدل و رأفت و احسان
هوش مصنوعی: دولت عدالت را بر روی زمین برپا ساخت و سفره‌ای از عدالت، محبت و نیکوکاری گسترد.
بحق آنکه بگوش و زبانش حاجت نیست
که بهر گفت و شنید آفرید گوش و زبان
هوش مصنوعی: به راستی کسی که تنها با گوش و زبان خود خواسته‌هایش را بیان می‌کند، نیازی به آن‌ها ندارد؛ زیرا برای فهمیدن و ارتباط، نیاز به بیشتر از این‌ها است.
که کاخ شاه صدا باز دارد این همه گوش
بگاه گفتن علم و شنیدن قرآن
هوش مصنوعی: کاخ شاه زنده و پر صداست، زیرا در آنجا علم گفته می‌شود و قرآن شنیده می‌شود.
خدای ترس ترازوی خدایگانی نیست
ز ترس اوست که ندهد کسی ز ترس نشان
هوش مصنوعی: خداوند ترس، معیار و سنجش قدرت الهی نیست؛ بلکه به خاطر همین ترس است که هیچ‌کس نمی‌تواند از خود نشانی بروز دهد یا نشان دهد.
ز سهم و هیبت تیر و سنان او بی حرب
عدوش را مژه تیر است و موی سینه سنان
هوش مصنوعی: از ترس و عظمت تیر و نیزه‌ی او، چشمان دشمن همچون تیر و موهای سینه‌اش همچون نیزه به نظر می‌رسند.
از اوست فرمان و زبندگان حق طاعت
وز اوست فرمان برداری وز حق فرمان
هوش مصنوعی: فرمان از آن اوست و بندگان تنها وظیفه اطاعت از او را دارند. اطاعت از او به معنای پیروی از دستورات حق است.
گرفت روزه بفرمان حق شهنشه شرق
که آفتاب ملوکست و سایه یزدان
هوش مصنوعی: روزه به دستور شاه شرق با هدف احترام به آفتاب و سایه خداوند گرفته شد.
خدایگانا سلطان آفرینش خلق
چو آفرید ترا خواست بر جهان سلطان
هوش مصنوعی: خداوند، پادشاه آفرینش است و زمانی که تو را خلق کرد، خواست که تو بر جهان حکمرانی کنی.
چنان ز عدل تو معمور شد جهان که نماند
بقدر دائره خردلی ورود بر آن
هوش مصنوعی: حال و روز جهان به قدری تحت تأثیر عدل و انصاف تو قرار گرفته که حتی جایی کوچک‌تر از یک دانه خردل هم برای ورود ظلم و ناعدالتی باقی نمانده است.
همای عدل تو گسترد سایه بر خلق
قوائمش ز صلاح و خوانمش ز امان
هوش مصنوعی: عدل تو مانند پرنده‌ای است که سایه‌اش را بر روی مردم می‌گستراند و پایه‌های آن از خوبی‌ها و صلاح ساخته شده است؛ به همین دلیل، من آن را به عنوان پناهی امن می‌شناسم.
جهان بعهد تو از خرمی جنان گشته است
رعیت تو خرامان در او چو اهل جنان
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر پیمانی که با تو بسته شده، به شادی بهشت تبدیل شده است و مردم در آن مانند ساکنان بهشت با خوشحالی و راحتی زندگی می‌کنند.
ستمگران شده نایاب در ممالک شاه
که خونبهای ستمگر گران شد و ارزان
هوش مصنوعی: ستمگران در سرزمین‌های پادشاهی به ندرت دیده می‌شوند، زیرا بهای ظلم و ستمشان بسیار افزایش یافته و ارزش خون قربانیانشان کاهش یافته است.
دم خلاف تو از سینه مخالف تو
دهان بلب سپرد تا که برکند دندان
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این اشاره دارد که در مقابل افرادی که مخالف او هستند، برای نشان دادن حقایق و بیان اعتراضات خود، باید به طریقی عمل کند که به آن‌ها آسیب نرساند. او تلاش می‌کند با استفاده از زبان شیرین و نرمی، بیان خود را منتقل کند تا در نهایت، دشمنانش نتوانند بر او غلبه کنند و برعکس، از آنچه که بیان شده، نتیجه‌ای مثبت بگیرند.
عمر صلابت شاهی مخالفان از تو
رمیده اند چو از سایه عمر شیطان
هوش مصنوعی: عمر پادشاهی تو، مخالفان را به طوری فراری داده که مانند ترسی که از سایه شیطان دارند، از تو دوری می‌کنند.
بماه روزه ملک برنهد بشیطان بند
چو روزه تیر و کمان بر بزه زد و پیکان
هوش مصنوعی: گرما و نور روز به مانند ماه می‌درخشد و باعث می‌شود که شیطان از انسان‌ها دور شود. وقتی روز فرا می‌رسد، تیر و کمان در دست انسان‌هاست و نشان از قدرت و اراده آن‌ها در مسیر مثبت دارد.
دهد . . . صلاح تراز روزه سپهر
که در قفای تو دارد بهر مقام مکان
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ارتباطات معنوی و مکانی اشاره دارد. گویا می‌گوید که در روزگار و شرایط مختلف، چیزی که برای تو مناسب است یا صلاح تو در آن است، در واقع در حالتی از واقعیت‌های معنوی که در پشت صحنه وجود دارد، شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، آنچه در زندگی تو به عنوان جایگاه یا مقام شما نمایان می‌شود، از دانشی عمیق و روابط معنوی نشأت می‌گیرد.
بهر مقام و مکان در امان حق بادی
بزیر سایه روزه همی بوی بامان
هوش مصنوعی: برای هر مقام و مکانی در پناه خداوند، دمی سپری می‌شود و در سایه روزه، بویی از آرامش و خوشبختی به مشام می‌رسد.
رسیده باد شب قدر تا سپیده بتو
ثنا روح و سلام مهیمن منان
هوش مصنوعی: شب قدر فرا رسیده است و تا صبح، روح و سلام من بر تو نازل می‌شود. پروردگار باری‌تعالی شایسته ستایش است.
هزار عید دو ماهی بقای عمر تو باد
مه نخستین فطر و مه دوم قربان
هوش مصنوعی: به تو آرزو می‌کنم که هزار روز شاد و خوش یمنی را در زندگی‌ات تجربه کنی، و این روزهای خاص به ویژه در ماه‌های عید فطر و عید قربان برایت پر از برکت و خوشحالی باشد.
حکیم سوزنیا آنزمانه بر تو گذشت
که کوه آهن کندی بسوزن و مکسان
هوش مصنوعی: حکیم سوزنیا در زمان تو وارد شد که کوه آهن را با سوزن و مکسن (ابزار مشابه) در هم می‌شکند.
ضعیف گشتی پیرانه خدمتی میکن
تو خود چه پیر بدین خدمت اندرو چه جوان
هوش مصنوعی: در سن بالا و ناتوانی، خود را به خدمت مشغول کرده‌ای، اما چه سن و سالی برای این خدمت مهم است؟ جوان یا پیر، اهمیت آن در کیفیت خدمت است.
بقای شاه جوانبخت پیر دانش خواه
که تا جوانی و پیریست در بهار و خزان
هوش مصنوعی: این بیت به زندگی و دوران مختلف اشاره دارد، به ویژه به وضعیت شاه جوانی که با حکمت و دانش خود می‌تواند در تمام فصول زندگی‌اش، چه در جوانی و چه در پیری، به خوبی عمل کند و به برکت و موفقیت دست یابد. به طور کلی، این شعر به اهمیت دانش و حکمت در زندگی اشاره دارد که می‌تواند در هر مرحله از زندگی کمک‌کننده باشد.