شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح وزیر
صاحب عالم عادل ملک اهل قلم
ملکت آرای وزیر ملک ترک و عجم
ملک ترک و عجم را تو وزیری فرخ
همچو برسید صدیق و چو بر آصف جم
آسمان قدر وزیری که بپیروزی بخت
زآسمان سازد پیروزه نگین خاتم
بقدم تا تارک کیوان سپرد از همت
چون بکیوان نگرد ننگرد الا بقدم
طلعت فرخ فرخنده او هر سر سال
مشتری را نظر سعد فروشد بسلم
بنده ای دارد بهرام فلک کز سر تیغ
کند اعدای و رادم بدر اندر یکدم
چون بود تربیت او ز ملک شمس الدین
شمس در برج شرف باشدش از خیل خدم
شادی او طلبد زهره زهرا بر چرخ
که طرب راست مهیا و ندارد سر غم
بکفایت قلم از تیر فلک باز گرفت
تا کمربند شدش تیر فلک همچو قلم
تا بپیش و سپس زین براقش ماند
اول و آخر هر ماه از آن گیرد خم
صاحب عادل در زین براقی چو فلک
هست خورشیدی با وی دو مه نیمه بهم
ای چو خورشید فروزنده عالم بجمال
عدلت افکند بساطی ببسیط عالم
از شهنشاه طغان خان ملک روی زمین
دولت و حشمت تو بر فلک افراشت علم
ناروا چون درم قلب ز تو بی هنران
با روائی ز تو در هر هنری قلب درم
بکرم دست نگویم که گشادی هرگز
زانکه هرگز نبود دست تو بسته ز کرم
هر که او از کرم دست تو آگاهی یافت
نخرد حاتم طی را بیکی دسته کرم
مفتی علم سخائی و زتو سائل را
نیست جز قول نعم پاسخ و جز بذل نعم
قلمت نافذ امر است جنان گر خواهد
لام الف منفی گردد ز حروف معجم
از عدم تا بوجود آمدی ای عالم جود
جود با تو بوجود امد گوئی ز عدم
بگه خلقت جود و بگه خلقت تو
عنصر هر دو بتمزیج عناصر شد ضم
عنصری باید تا نظم مدیح تو کند
سوزنی کیست کز او نظم تو گردد منظم
سوزنی مدح ترا سلک جواهر شمرد
که بود سوزن با سلک جواهر محرم
شعر سلکی است در او واسطه مدح تو بزرگ
سال سلکی است در او واسطه ماه اعظم
ماه اعظم را در طاعت ایزد بگذار
تا که از شاه قدم عید تو باشد معظم
شمارهٔ ۱۲۶ - در مدح نظام الدین: آمد از بستان دولت اهل حکمت را نسیمشمارهٔ ۱۲۸ - در مدح محمد بن علی: مقدم آمد سال عرب ز سال عجم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صاحب عالم عادل ملک اهل قلم
ملکت آرای وزیر ملک ترک و عجم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حاکم و سرآمد همه چیز باید عادل باشد و کسانی که در زمینه نوشتن و انتقال دانش فعالیت میکنند، باید نظرات آن وزیر که به امور ترک و عجم میپردازد، را مورد توجه قرار دهند. به طور کلی، اهمیت عدل و فکرت صحیح در مدیریت جامعه را بیان میکند.
ملک ترک و عجم را تو وزیری فرخ
همچو برسید صدیق و چو بر آصف جم
هوش مصنوعی: تو همچون وزیری خوشبخت و نیکوکار برای پادشاهان ترک و عجم به شمار میروی، همانطور که صدیق در کنار حضرت محمد (ص) و آصف در دربار سلیمان (ع) بودند.
آسمان قدر وزیری که بپیروزی بخت
زآسمان سازد پیروزه نگین خاتم
هوش مصنوعی: آسمان، ارزش وزیری را میسنجد که به مدد بختی نیک، به پیروزیهایی دست یابد و به مانند نگینی در خاتم، درخشان و با ارزش شود.
بقدم تا تارک کیوان سپرد از همت
چون بکیوان نگرد ننگرد الا بقدم
هوش مصنوعی: من به قدری پیش میروم که ستاره کیوان را ترک میکنم و از آنجا که همت من مانند کیوان است، هیچ چیز را جز قدم خود نمینگرم.
طلعت فرخ فرخنده او هر سر سال
مشتری را نظر سعد فروشد بسلم
هوش مصنوعی: چهرهی خوشبخت او در هر سال نو، بر ستارهی مشتری نگاه کرده و خوشی و سعادت را به ما هدیه میدهد.
بنده ای دارد بهرام فلک کز سر تیغ
کند اعدای و رادم بدر اندر یکدم
هوش مصنوعی: بهرام، که نماد قدرت و شجاعت است، بندهای دارد که در یک لحظه میتواند دشمنان را از سر تیغ بگذراند و با دلیری و جوانمردی، خطر را به دست فراموشی سپارد.
چون بود تربیت او ز ملک شمس الدین
شمس در برج شرف باشدش از خیل خدم
هوش مصنوعی: به خاطر تربیت شایستهاش از سوی ملک شمسالدین، او در جایگاهی والا و محترم قرار دارد و در میان خدمتگزاران، مقام و منزلت بالایی دارد.
شادی او طلبد زهره زهرا بر چرخ
که طرب راست مهیا و ندارد سر غم
هوش مصنوعی: شادی او از دل زهرا بر فراز آسمان میتابد، زیرا خوشی و نشاط آماده است و جایی برای غم و اندوه وجود ندارد.
بکفایت قلم از تیر فلک باز گرفت
تا کمربند شدش تیر فلک همچو قلم
هوش مصنوعی: قلمی که در دست دارد، از تیر بلا و سختیهای زندگی دور نشد و با این حال، به او کمک کرد تا مشکلات را با مهارت پشت سر بگذارد؛ به طوری که تیر بلا مانند قلمی در دستانش شد.
تا بپیش و سپس زین براقش ماند
اول و آخر هر ماه از آن گیرد خم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در ابتدا و انتهای هر ماه، از این اسب درخشان استفاده میشود و به نوعی نشاندهنده رفت و آمد یا تغییراتی است که در زمان دارد. این اسب سمبلی از شروع و پایان چیزی محسوب میشود.
صاحب عادل در زین براقی چو فلک
هست خورشیدی با وی دو مه نیمه بهم
هوش مصنوعی: یک فرد عادل در زینی درخشان مثل آسمان، مانند این است که خورشیدی در کنار او و دو ماه نیمه وجود دارد.
ای چو خورشید فروزنده عالم بجمال
عدلت افکند بساطی ببسیط عالم
هوش مصنوعی: تو مانند خورشید، روشناییبخش جهان هستی، با زیبایی عدالتت، دنیای گستردهای را زیر پا گذاشتهای.
از شهنشاه طغان خان ملک روی زمین
دولت و حشمت تو بر فلک افراشت علم
هوش مصنوعی: قدرت و عظمت تو همچون پرچمی در آسمان نمایان است، تا جایی که به فرمانروایی طغان خان، بر روی زمین قرار گرفتهای.
ناروا چون درم قلب ز تو بی هنران
با روائی ز تو در هر هنری قلب درم
هوش مصنوعی: اگر دل من از تو بیهنر و ناتوان است، دلیلش این است که تو در هر هنری بر من چیرهای و مرا از خود بینصیب کردهای.
بکرم دست نگویم که گشادی هرگز
زانکه هرگز نبود دست تو بسته ز کرم
هوش مصنوعی: من نمیگویم که دست تو بسته است، چون هرگز دست کرم تو محدود نمیشود.
هر که او از کرم دست تو آگاهی یافت
نخرد حاتم طی را بیکی دسته کرم
هوش مصنوعی: هر کسی که از بخشش و مهربانی تو باخبر شود، دیگر حاتم طایی را نیز به خاطر یک بخشش کوچک نخواهد خرید.
مفتی علم سخائی و زتو سائل را
نیست جز قول نعم پاسخ و جز بذل نعم
هوش مصنوعی: علمای دین و پژوهشگران اگر درخواست کنندهای از آنها سوال کند، تنها باید به او با خوشرویی و قبول گفتن پاسخ دهند و از بخشش نعمتها دریغ نکنند.
قلمت نافذ امر است جنان گر خواهد
لام الف منفی گردد ز حروف معجم
هوش مصنوعی: قلم تو قدرتی دارد که اگر بخواهد، میتواند حتی حرف "لام" را از حروف الفبا بیرون بکشد و از بین ببرد.
از عدم تا بوجود آمدی ای عالم جود
جود با تو بوجود امد گوئی ز عدم
هوش مصنوعی: از نیستی به وجود آمدی، ای عالم بخشش و عطا. با تو وجود پیدا کرد، گویی از عدم و نیستی به دنیا آمدی.
بگه خلقت جود و بگه خلقت تو
عنصر هر دو بتمزیج عناصر شد ضم
هوش مصنوعی: خلقت تو و بخشش تو، هر دو با هم ترکیب شدند و از این ترکیب عناصر جدیدی به وجود آمدند.
عنصری باید تا نظم مدیح تو کند
سوزنی کیست کز او نظم تو گردد منظم
هوش مصنوعی: برای ستایش و نظم بخشیدن به تو، باید شاعری چون عنصری باشد؛ چرا که سوزنی هم نمیتواند این نظم تو را تنظیم کند.
سوزنی مدح ترا سلک جواهر شمرد
که بود سوزن با سلک جواهر محرم
هوش مصنوعی: سوزن در مدح تو ارزش و اهمیتی مانند جواهر پیدا کرده است، زیرا سوزن تنها در کنار جواهر احساس نزدیکی و آشنایی میکند.
شعر سلکی است در او واسطه مدح تو بزرگ
سال سلکی است در او واسطه ماه اعظم
هوش مصنوعی: شعر به نوعی وسیلهای برای ستایش توست، ای بزرگ مرد، و در واقع این شعر راهی است برای نشان دادن عظمت تو، مانند ماه بزرگ که در آسمان میدرخشد.
ماه اعظم را در طاعت ایزد بگذار
تا که از شاه قدم عید تو باشد معظم
هوش مصنوعی: ماه بزرگ را در فرمانبری از خداوند قرار بده، تا که به واسطهی این امور، عید تو از شاهنشاهی بزرگ و ارجمند برخوردار شود.

سوزنی سمرقندی