گنجور

بند هشتم

چون شهسوار عشق به دست بلا رسید
بر، وی ز دوست تهنیت و مرحبا رسید
کرد از نشاط هروله با یک جهان صفا
از مروه ی وفا چو به کوی صفا رسید
تذکار عهد پیش و بلای الست شد
آمد بشارتش که زمان وفا رسید
چون در ازل به جان تو خریدار ما شدی
اکنون بیا که وقت ادای بها رسید
ما خود، به عهد ثابت و بر، وعده صادقیم
با جان شتاب کن که زمان لقا رسید
سبقت گرفته عشق تو چون بر، بدای ما
جان ده به کام دل که نخواهد بدا رسید
ما خود ترا فدایی و ما خود ترا، جزا
سبحان من جزا که ز وی این جزا رسید
بشکفت غنچه ی دلش از شوق همچو گل
از گلشن وفا چو به وی این ندا رسید
قربانیی نمود که حیرانش صد خلیل
چون آن خلیل کعبه ی دل در منی رسید
خون از زمین به جوش و به گردون شدی خروش
بر روی خاک تیره چو خون خدا رسید
روح روان او چو روان گشت از بدن
لال است زان زبان که بگوید کجا رسید
دلهای اهلبیت در آن سرزمین شکست
چون کشتی نجات به دریای خون نشست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون شهسوار عشق به دست بلا رسید
بر، وی ز دوست تهنیت و مرحبا رسید
هوش مصنوعی: وقتی محبوب عشق به سختی‌ها و مشکلات رسید، او از دوستش تبریک و تحسین دریافت کرد.
کرد از نشاط هروله با یک جهان صفا
از مروه ی وفا چو به کوی صفا رسید
هوش مصنوعی: از شادی و شوق، با شتاب و نشاط به سمت آرزوهایم حرکت کردم. وقتی به محله صفا رسیدم، حسّ خوب و دل‌انگیزی مرا در بر گرفت.
تذکار عهد پیش و بلای الست شد
آمد بشارتش که زمان وفا رسید
هوش مصنوعی: یادآوری این که زمانی عهد و پیمان بسته شده بود، و اینک نشانه‌ای آمده که از وفای به آن عهد خبر می‌دهد.
چون در ازل به جان تو خریدار ما شدی
اکنون بیا که وقت ادای بها رسید
هوش مصنوعی: از ابتدای آفرینش وقتی که تو را خلق کردی، ما به عنوان عاشقانت به تو وابسته شدیم. حالا زمان آن رسیده که این عشق را نشان دهی و پاسخ محبت ما را بدهی.
ما خود، به عهد ثابت و بر، وعده صادقیم
با جان شتاب کن که زمان لقا رسید
هوش مصنوعی: ما خود، در پیمان محکم و راستین هستیم. با تمام وجود آماده باشید که زمان دیدار فرا رسیده است.
سبقت گرفته عشق تو چون بر، بدای ما
جان ده به کام دل که نخواهد بدا رسید
هوش مصنوعی: عشق تو بر همه چیز پیشی گرفته است، پس به ما زندگی ببخش و آرزوهای‌مان را برآورده کن، زیرا آنچه نمی‌خواهیم به ما نخواهد رسید.
ما خود ترا فدایی و ما خود ترا، جزا
سبحان من جزا که ز وی این جزا رسید
هوش مصنوعی: ما خود را فدای تو می‌کنیم و خود را تقدیم تو می‌داریم، جزای تو برتر از آن است که قابل وصف باشد، زیرا این پاداش از جانب او به ما رسیده است.
بشکفت غنچه ی دلش از شوق همچو گل
از گلشن وفا چو به وی این ندا رسید
هوش مصنوعی: گل دلش از شوق و محبت شکفته شد، همانطور که گل‌ها در باغ وفا شکوفا می‌شوند، وقتی این پیام به او رسید.
قربانیی نمود که حیرانش صد خلیل
چون آن خلیل کعبه ی دل در منی رسید
هوش مصنوعی: قربانی‌ای انجام داد که در حیرت و شگفتی‌اش صد خلیل حضور داشتند، مانند آن خلیلی که در کعبه‌ی دل من به ایشان رسید.
خون از زمین به جوش و به گردون شدی خروش
بر روی خاک تیره چو خون خدا رسید
هوش مصنوعی: از زمین خون جوشید و به آسمان صدا بلند شد. بر روی خاک سیاه، مانند خون خدا، فریاد و ناله‌ای به‌پا شد.
روح روان او چو روان گشت از بدن
لال است زان زبان که بگوید کجا رسید
هوش مصنوعی: وقتی روح او از بدن جدا شد، دیگر نمی‌تواند صحبت کند و از آنجا که نمی‌تواند بگوید به کجا رفته، زبانش خاموش است.
دلهای اهلبیت در آن سرزمین شکست
چون کشتی نجات به دریای خون نشست
هوش مصنوعی: دل‌های اهل بیت در آن سرزمین آزرد شد، مانند کشتی نجاتی که به دریای خون غرق شد.