تورکون دیلی
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
یاد و نام شهریار ایران زمین همیشه در قلب ما ایرانیها و مخصوصا آذری زبانهاست .
الله رحمت ایلسین آذر بایجان شاعری شهریار
چوخ چوخ اوریه یاتان شعردیر
الاه اتا اناسین رحمت السین
شهریار منیم عشقیمدی الله روحین شاد السین
شخریار منیم عشقیمدی
الله روحین شاد السن
چوخ گشه شعردی
یاشاسئن شهریار یاشاسئن آذربایجان یاشاسئن تؤرک دیلی
الله رحمت السون روحی شاد چوخ خوش شعر دیپ
قوربان اولوم شهریاره
حقیقتا گرک شعر آنا دان دوغلان زامان انسانون ذاتین دا اولا
الله رحمت آله سون شهریاری
من ن یازیم برا هارادی یاشاسین خوی یاشاسین قزقلعه یاشاسین نجفیلر
آذربایجانیمیز شهریار کیمی شاعرلر افتخار الیر والله شهریارین روحین شاد ایلسین کی آذربایجانمیزین باشین اوجا الیب
الله سنه غنی غنی رحمت السین ترکین اوزی سوزی باشاراجاغی تک دی
شهریارین بوتون شعرلری گوزل ، اشیدملی و اوخومالیدر
یاشاسین آذربایجان شاعری الله رحمت السین
الله رحمت السین استادشهریارا
شهریار شعر ایران
نام اور نامی آذربایجان
خالق اللهی -همای رحمت
یادگار گرانقدر حیدر بابا
سربلندی سهندو سبلان
یادت بخیر شهریار روح و جان
ثلاله پاک سلطان خراسان
روحم و جان مرحوم شهریار
اگر چه در خاک هستم ولی روزی مانند گلی بیرون ایم و
به سمت اسمان خواهم رفت.
یاشاسین تورک دیلی یاشاسین آذربایجان
شهریاردی تؤرک لرین ایفتیخاری یاشاسین تؤرک لر یاشاسین اذربایجان یاشاسین تؤرک دیلی
ییرین جنت یوردون آباد
اوستاد شهریار تورکلرین افتیخاری
یاشاسین آزربایجان
دوغوردان استاد دئمیشی کیمین بیزیم تورکی دیلیمیز چوخ شیرین وبویوک دیلدی.نه موتلو تورکوم دییه نه.
پس سراب اردبیل اولماز دای؟ هه؟ یاخجی...
روحون شاد اولسون اوستاد.
سراب لیلار بو شعری اوخی سیدیلار اردبیل اوستانین دان آیریلمازدیلار
الله شهریارا رحمت السین
شهریار شیرین سخن فخر آذربایجان
شهریار تورک میلتینین وارلیقیده
سلام ببخشید من ترکی بلد نیستم کسی هست ترجمه این شعرو بهم بگه؟
معنی این مصرع پرمفهوم:
پیشمیش کیمی شعرین ده گرک داد دوزو اولسون
مثل غذا یا هرچیز پخته ای؛ شعر هم باید طعم و مزه خود را داشته باشد
احسنت بر شهریار
سوزلرده جواهر کریمی دیر اصلی بدلدن ،
تشخیص وئرن اولسا بوقدر زیر زیبیل اولماز،
واقعا ببینید چی گفته خدا رحمتش کند سلطان ملک سخن ،
شهریارم گرچه من سؤز مولگون سلطانی ام ،
گؤزیاشیمنان باشقا یوخدور در شهواریم منیم
سؤزلرده جواهر کیمی دیر اصلی بدلدن ،
تشخیص وئرن اولسا بوقدر زیر زیبیل اولماز،
واقعا چقدر زیبا سروده ،خدا رحمتش کند سلطان ملک سخن ،چقدر طبعش روانه،
بو شهریارین طبعی کیمی چیممه لی چئشمه،
کوثر اولا بیلسه دئمیرم سلسبیل اولماز،
یا در جایی دیگر می گوید
شهریارم گرچه من سؤز مولکونون سولطانی ام ،
گؤزیاشیمنان باشقا یوخدور در شهواریم منیم
واقعا هر بیت از شعرهای استاد را هزار بار تکرار کنی باز هم کمه ،روحش شاد و یادش گرامی
ببخشید چند تا اشتباه وخطای قلم رخ داده اصلاح میکنم،
سؤزلرده جواهر کیمی دیر اصلی بدلدن،
تشخیص وئرن اولسا بوقدر زیر زیبیل اولماز،
منم دیلیمده ترکی دی،آما من بو شعری هالیم اولماز.
گویش ما ترکای کرمانشاه با گویش آذربایجان فرق داره گرچه با گویش آذربایجانی خیلی هم غریبه نیستم اما بعضی جا ها رو متوجه نمیشم.کاش ترجمه فارسیش هم موجود بود!
دوستان عزیز برای مطالعه سایر اشعار ترکی شهریار و همچنین باقی ادیبان ترکزبان میتونید از سایت minsoz.ir استفاده کنید. این سایت شبیه گنجور اما مختص ادبیات و شعر ترکی هست.
الله رحمت اله سین آذربایجانین نابغه شاعرینه
درود بر شهریار شاعر اذری زبان
رحمت ایده عقباده بو جور شاعر الله
بو شعر گوزلدور داخی اونان جمیل اولماز
فرزاد قاقاش بیز آذری دعیلوخ بیز تورکوخ ایشتیباها توشمه
سلام و عرض ادب حضور گنجور گرامی
زحمتکش عالیقدر حوزه ی ادبیات
جسارتا ؛ استاد شهریار در مصرع دوم بیت اول ، دو بار کلمه ی اصیل عربی را به کار بردن و در واقع منظور خودشون رو نقض غرض کردن .
این موضوع نشانگر این مسئله میباشد که در حوزه ی جغرافیایی ما تداخل و اشتراک کلمات و زبانها موضوعی طبیعی میباشد و این امر آنچنان ظریف و همه جانبه هست که استادی مثل آقای شهریار ناخودآگاه کلمات عربی را در شعر ترکی خود به کار برده و منظور خود را نقض میکنند .
کاش ترجمه اش را هم می نوشتید
استاد شهریار
الله رحمت اِلَسین سَنی
بیردَنَ کیشی سَن سَن
باشمیزین اوجالی سان
یکی سری از دوستان گفتن که:چرا شاعر از کلمات عربی استفاده کرده؟
خب باید بگم که این موضوع شاید به این مسئله برمیگرده که وجود دین اسلام و انواع دعاها،اشعار،نوحه ها و مناجات زیبای عربی که در میان جامعه آذربایجان وجود داره، باعث شده که کلمات عربی خواه ناخواه وارد زبان مردم منطقه بشن. هرچند نباید این موضوع رو هم فراموش کرد که زبان عربی تا مدت ها زبان علم بوده و در مکتب ها تدریس می شده و حتی همین حالا نیز در مدارس تدریس میشه.
قالسین وطنمیز
یاشاسین دیلیمیز
یوخ اولسون دشمنلریمیز
ترجمه
هیچ زبانی به مانند زبان ترکی، عاشقانه و دوست داشتنی نیست
اگر این زبان اصیل را با زبان دیگری مخلوط کنی دیگر اصیل نخواهد بود
اگر شاعر شعر خود را با فارسی و عربی مخلوط نکند
آنهایی که شعر را می خوانند و یا می شنوند کسل نخواهند شد
شاعر فارسی زبان اکثر سخنانش را از ما برداشته
شاعری مانند صابر که حرفی برای گفتن دارد بخیل نمی شود
ضرب المثلها و فلکلوریهای ترکی در دنیا بی همتا است
در روستا ضرب المثل است کهلحاف خان از پارچه کهنه درست نمی شود
لشکر ترکان آذر، قیصر روم را به اسارت گرفتند
گفته کسری است که این همه تاریخ نمی تواند داستان باشد
شعر هم باید مانند غذا طعم و نمک داشته باشد
اهل روستا می دانند که بدون دوشاب نمی توان خشیل ( نام یک غذاست ) درست کرد
حرفها هم مانند جواهر هستند که اگر اصل و بدلی بودنش را
کسی باشد که تشخیص بدهد
اینقدر آت آشغال پیدا نخواهد شد!
نمی توانی شاعر شوی اگر شاعر از مادر زاده نشده ای
عزیزم تو مس ( کنایه از بدلی بودن طلا ) هستی . هر پیراهن زردی که طلا نمی شود
اگر قدت زیادی کوتاه باشد مانند جن، شیطان میشودی (حیله گر و مکار می شوی)
زیاد هم بلند قد نباش که آدم بلند قد عقل زیادی ندارد ( کنایه از متعادل بودن )
پسرم من نه می توانم ظالم باشم و نه اهل قصاص
یک بار برای همیشه این را بفهم که ابریشم پشم بز نمی شود
عشق را آزاد بگذار و اجازه بده آثار خود را در طبیعت (طبیعت انسانی ) نشان بدهد
غزال وحشی که در کوه و صخره ها به دنیا آمده نمی تواند رام نخواهد بود
انسان کسی است که دست این مردم ذلیل را بگیرد ( یاری کند )
کسی که خدا را دوست میدارد ذلیل نمی شود
هر چند که سراب آب معدنی ، کره و عسل دارد
اگر سر به فلک هم بزند باز هم سراب نمی تواند اردبیل شود
اگر (بالادستی ها) غم ملت را داشتند این بچه ها به ترکه چوب ( کنایه از لاغر شدن ) تبدیل نمی شوند
از اربابهایمان هم کسی پیدا نمی شود که شکمش مانند طبل باشد
همیشه طبق ها پر است از ادویه
اما وقتی که مادرم شکم درد می گیرد زنجبیل پیدا نمی شود!!
مانند طبع این شهریار که می توان در چشمه آن شنا کرد
نمی گویم کوثر می تواند باشد اما از سلسبیل افضل تر است ( دو آب بهشتی )
باشین سلامت اولسون تورک اوغلی. یاشا قارداش یاشا
این از استاد شهریار شگفت است، چه دور است که استاد نداند در همین شش لخت (بیت) نخست واژههایی چون «اصیل»، «شعر»، «شاعر»، «کسل»، «بخیل»، «مثل»، «فولکلور»، «دنیا»، «تک»، «قیصر»، «اسیر»، «کسری»، «تاریخ»، «اهل»، «دوشاب» و ... ترکی نیستند.
از این گذشته، شیوهی استاد از این سرودهی ترکی روشن است:
آتامیز یوردی بولونمکده دیر اویناش آراسیندا
بولونر یوزیاشینون جرمه سی فراش آراسیندا
آتامیز کوروشی دنیا یاسوبن دخمه سی ایچره
آنامیز ایرانی بولمکده دیر اویناش آراسیندا
داراشوپ جانیمه دشمن هره بیر دیش قوپاریرلار
بو یتیم مالی قالوپ بیر سوری کلاش آراسیندا.
این شعر یکی از اشعاری است که استاد به صراحت در مقابل ناسیونالیسم فارسی و تخریب کنندگان زبان و ادبیات و هویت ترکها موضع گرفته است. استاد در این شعر زبان ترکی را عاشقانه ترین و دوست داشتنی ترین زبان خوانده است و نسبت به از بین رفتن مخزن واژگان غنی زبان قدرتمند ترکی هشدار داده است. این کلمات غیر ترکی که عنوان کردید، یک مورد ترکی بود. الباقیشان جز دو مورد عربی بودند که در زبانهای خاورمیانه من جمله زبان دری سالهاست رایج اند. هشدار شهریار نسبت به آمیختن بی حد مرز زبان ترکی با دیگر زبان هاست و نه دعوت به سره نویسی و تَرک لغات دخیل
این سروده ترکی که ضمیمه کردید از شهریار نیست. متاسفانه ناسیونالیسم فارسی زمانی که خود را در بایکوت شهریار شکست خورده دید، شروع به انتساب اشعار جعلی به استاد کرد. اشعاری که نه حال و هوای شهریار دارد نه از منظر ادبی چنگی به دل میزنند.
این سروده از استاد شهریار نمیتواند باشد، چراکه:
۱. این سروده همخوان با دیگر سرودههای شهریار نیست، سرودههایی همچون:
فلک یکچند ایران را اسیرِ ترک و تازی کرد
در ایران خوانِ یغما دید تازی، ترکتازی کرد
«وطنخواهی» در ایران خانمان بر دوش شد چندی
به جز در سینهها آتشکده خاموش شد چندی
چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خونِ ملیت به جوش آمد
زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
زِ کنجِ خلوتِ دل، اهرمن رفت و سروش آمد
به دیگر سرودهها در اینجا بنگرید:
http://parsianjoman.org/?p=6827
۲. از سرایندهای دژآگاه سر زده است، چه هم دم از ترکیِ سره زده و همزمان چیزی گفته که نیمی از آن ترکیِ سره نیست. این از استاد شهریار که آگاهیِ تاریخی و زبانیِ والایی داشت دور است.
و به راستی، کدام خردی میپذیرد که شهریاری که خوشهچینِ چامهسرایان بزرگِ پارسی، همچون حافظ، بوده است چنین چیزی بسراید:
فارس شاعری چوخ سؤزلرینی بیزدن آپارمیش (!!!)
یا شهریار آن اندازه دژآگاه از تاریخ باشد که چنین نادرستیای بگوید:
آذر قوشونو ، قیصر رومی اسیر ائتمیش (!!!)
این چیزها به شهریارِ ما آذریها نچسبد.
یاللعجب! اکانتی با اسم پارسی، چون شعری از شهریار دید که محکم مقابل ناسیونالیسم فارسی ایستاده است آن را از استاد نمی داند!
اولا، عجیب است که فعالین زبان دری، باید هرجوری که شده یک لگدی به ترکها بزنند. عزیزان این همه زبان روی کره زمین است! باور کنید برای تقویت زبانتان نیازی به تخریب دیگران ندارید! نیازی نیست فرهنگستان و آموزش زبان و تلوزیون و رادیو و روزنامه سراسری و هر موقعیت برابر زبانی را از من بگیری تا زبانت تقویت شود. چرا تقویت زبان دری را در تخریب دیگر زبانها میبینید؟ زبان دری اینقدر ضعیف است که اگر موقعیت برابر با دیگر زبانها داشته باشد تضعیف میشود؟! نیازی نیست برای تحریف شهریار اشعار فاشیستی بی مزه ای چون این شعر به استاد منتسب کنید. استاد در اشعار ترکی و دری بسیاری به صراحت در مقابل ترک ستیزان موضع گرفته است. به شعر " الا تهرانیا انصاف می کن" رجوع کنید. صدای خود استاد ضبط شده است که میگوید 50 سال جلوی آذربایجان را گرفتند ( اشاره به رژیم فاشیست ترک ستیز پهلوی ) کمی هم مغرورتر شد! اشعاری چون حیدربابا، سهندیه و... بیرون داد!
ثانیا، شهریار دمی از ترکی سره نزده است. به نظر اینجانب سره نویسی یک نوع روانپریشی است که از حس ناسیونالیسم افراطی برمیخیزد. دژآگاه یعنی چه؟! اگر شما با سره نویسی مخالفید چرا خود مرتکب این عمل در زبان خودتان هستید؟ استاد در این شعر نسبت به آمیختگی بی حد و مرز مخزن واژگان غنی ترکی با زبانهای بیگانه هشدار میدهد. نه اینکه دعوت به تَرک لغات و اصطلاحات عربی ای کند که قرنهاست در تمام زبانهای مسلمانان استفاده میشود.
آری همان شهریار خوشه چین چامه سرایان بزرگ پارسی!! میگوید فارس شاعیری چوخ سوزلرینی بیزدن آپارمیش! اشکالش چیست؟ باید سخنی مطابق میل شما ترک ستیزان فاشیست میگفت؟!
باید بدانی که در برخی نسخ، "آذر قوشونو قیصر رومو اسیر ائتمیش" نه بلکه ، "تورکون قوشونو قیصر رومو اسیر ائتمیش" ثبت شده است که اشاره ای به نبرد ملازگرد و خاقان بزرگ ترک، آلپ ارسلان سلجوقی دارد. اشکالش چیست؟
گفتی این چیزها به شهریار شما آذری ها نمیچسبد؟ نمیدانستم از تمام شخصیت های تاریخ، یک نسخه مطابق امیالتان میسازید! شهریار همه ترکها از آذری (آذربایجانی) و خراسانی و اصفهانی گرفته تا خلجی و قشقایی و ترکمن و... همانی است که میگوید:
تورکونون جانینی آلمیشدی حیاسیز طاغوت
من حایات وئردیم اونا حق اوچون احیا ائله دیم
جان زبان ترکی را طاغوت بی حیا گرفته بود
من بدان زندگی دادم و به حق احیا کردم
راستی گویا یادت رفت که اسم اکانتت پارسی است!
شهریار در طرفداری از هر تفکری که شما بگی شعر داره. یکی علتهای محبوبیتش هم دقیقا همینه چون هم اشعار ناسیونالیستی ایرانی داره و هم ترکی. هم اشعار اسلامگرایانه داره هم کمونیستی. هم این شعر که شما اینجا گذاشتی و هم شعر تورکون دیلی هر دو مال شهریارن. دیگه اینکه با این دانستهها چه کنیم به خودمون بستگی داره.
الله روحین شاد ائله سین ....
تضمین این شعر شهریار
هر کس آنا دیله دانیشا هئچ خجیل اولماز
اورت باسدیرائدن کسده دیلین، بیل عقیل اولماز
فکر ائیله مئسین کی ائل ایچینده ذلیل اولماز
.............
تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز
اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز
****
ای کاش آناندان اورگنه شعر، آتماسا شاعیر
غربت دیلینین جلوه سینه باتماسا شاعیر
اوزگه لالالا ئینن اگر یاتماسا شاعیر
...............
اؤز شعرینی فارسا – عربه قاتماسا شاعیر
شعری اوخویانلار ، ائشیدنلر کسیل اولماز
****
چوخ دیل بولن البته کی موشگولر آچار میش
دیل بولمیئن انسان، لالی نان بیر سه ،قاچار میش
شاعیر دیه شاید کی صناعت ده ناچار میش
...............
فارس شاعری چوخ سؤزلرینی بیزدن آپارمیش
« صابیر » کیمی بیر سفره لی شاعیر پخیل اولماز
****
وئرسئن پولونی چال ماغا حاضیر او توتکدیر
توهین ائده هر کس دیلیمه مُزدی کتکدیر
تورکون دیلی، قدری بوله نه بالدی پتکدیر
.............
تورکون مثلی ، فولکلوری دونیادا تک دیر
خان یورقانی ، کند ایچره مثل دیر ، میتیل اولماز
****
کروانلار ایپک یوللا ،بو یوردی مسیر ائتمیش
تورکون دیلینی آذربایجان ضمیر ائتمیش
دشمنلری آذر بالاسی یئرله بیر ائتمیش
.................
آذر قوئشونو ، قیصر رومی اسیر ائتمیش
کسری سؤزودور بیر بئله تاریخ ناغیل اولماز
****
اوغلانی آنا، باغرینا باسین قوزو اولسون
بوشدور ایچی ناداندی گئرکدیر پوزو اولسون
انساندا گئرک کیملیگی اوسته گوزو اولسون
..................
پیشمیش کیمی شعرین ده گرک داد دوزو اولسون
کند اهلی بیلرلر کی دوشابسیز خشیل اولماز
****
کیم قور تاراجاخ نازلی بالا سارانی سئلدن
هر کس قاپا بورکی قاپارام بندینی بئلدن
ساز سئسلره نک سویلئیری سوزلری تئلدن
........................
سؤزلرده جواهیر کیمی دیر ، اصلی بدلدن
تشخیص وئره ن اولسا بو قدر زیر – زیبیل اولماز
****
کاش باشقا آدام نان سوزونی چالماسا شاعیر
هر اجنبی دن سوزلرینی آلماسا شاعیر
ائل مکتبینبن سوزلرینه دولماسا شاعیر
...................
شاعیر اولابیلمزسن ، آنان دوغماسا شاعیر
میس سن ، آبالام ، هر ساری کؤینک قییزیل اولماز
********
عاشخ چالیری سازینی قارداش بوغی ائشمه
ساز سئزلائیری سوزلره وئر قلبووی گئشمه
رافض داداشیم سوزلری دولدورمادی سئشمه
.................
بو « شهریار » ین طبعی کیمی چیممه لی چشمه
کوثر اولا بیلسه دئمیرم ، سلسبیل اولماز
جاوید مدرس رافض
اوزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز.
آی تورک شاعرلر!توجه الیون.اوز شعریزی اوزگه دیله قاتمیون.بوجور دیلیمیز گوجلی گالار و بین دن گتمز.