گنجور

شمارهٔ ۶۶۳

خط آزادی پریشان می نماید در نظر
جان گرفتاری که جانان می نماید در نظر
فرق نتوان کرد زیر تیغ سر از پای من
سینه سامان دل گریبان می نماید در نظر
از خط سبزی چمن پیرای صحرا گشته ایم
گرد من یک دسته ریحان می نماید در نظر
داد حسرت می دهم یاد نگاهت می کنم
بزم عیشم نرگسستان می نماید در نظر
می کشم ساغر ز دلتنگی حلالم باد اسیر
گلشنی دارم که زندان می نماید در نظر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خط آزادی پریشان می نماید در نظر
جان گرفتاری که جانان می نماید در نظر
هوش مصنوعی: آزادی در نگاه کسی که دلبسته‌اش است، به صورت بی‌نظمی و پریشانی به نظر می‌رسد. این فرد در حقیقت، به خاطر محبوبش، احساس گرفتاری و دل‌مشغولی می‌کند.
فرق نتوان کرد زیر تیغ سر از پای من
سینه سامان دل گریبان می نماید در نظر
هوش مصنوعی: نمی‌توان تفاوتی گذاشت میان سر و پای من. در دل سینه‌ام، احساسی پر شور وجود دارد که به وضوح خود را نشان می‌دهد.
از خط سبزی چمن پیرای صحرا گشته ایم
گرد من یک دسته ریحان می نماید در نظر
هوش مصنوعی: از طبیعت زیبای چمن و گل‌ها بهره‌مند شده‌ایم و در کنار من، گروهی از گل‌های خوشبو دیده می‌شود.
داد حسرت می دهم یاد نگاهت می کنم
بزم عیشم نرگسستان می نماید در نظر
هوش مصنوعی: من در حسرت تو هستم و در خاطراتت غرق شده‌ام، در حالی که دور و برم را پر از زیبایی و شکوفه‌های نرگس می‌بینم.
می کشم ساغر ز دلتنگی حلالم باد اسیر
گلشنی دارم که زندان می نماید در نظر
هوش مصنوعی: من از غم و دلتنگی، نوشیدنی می‌نوشم و دعا می‌کنم که آزاد باشم. در قلبم باغی دارم که به نظر می‌رسد مانند زندانی است.