گنجور

غزل شمارهٔ ۵۸۴

دل باز عزم کعبهٔ مقصود می کند
جانم سجود حضرت معبود می کند
عود دلم در آتش عشقش روان بسوخت
عیبم مکن اگر نفسم دود می کند
خوش آتشی و عود خوشی سوختم سوختی
این لطف او نگر که چه با عود می کند
آن کس که می خرد غم عشقش به کاینات
نیکو تجارتی و خوشی سود می کند
رندی که می رود به خرابات عاشقان
با او برو که میل به بهبود می کند
او آفتاب عالم و ما سایه بان او
چندان غریب نیست اگر جود می کند
سید به جود بنده معدوم خویش را
می بخشدش وجودی و موجود می کند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل باز عزم کعبهٔ مقصود می کند
جانم سجود حضرت معبود می کند
هوش مصنوعی: دل با اشتیاق به سوی کعبه‌ای که هدفش است حرکت می‌کند و جانم در حضور معبود به سجده می‌رود.
عود دلم در آتش عشقش روان بسوخت
عیبم مکن اگر نفسم دود می کند
هوش مصنوعی: آتش عشق او دل مرا سوزانده است، پس ایرادی به من نگیرید اگر روح من به شکل دود در می‌آید.
خوش آتشی و عود خوشی سوختم سوختی
این لطف او نگر که چه با عود می کند
هوش مصنوعی: شعله‌ور و آتشینم و در آتشی که او درست کرده، سوزانده می‌شوم. به لطف او نگاه کن که چگونه با عود و خوشی رفتار می‌کند.
آن کس که می خرد غم عشقش به کاینات
نیکو تجارتی و خوشی سود می کند
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عشقش غم می‌خورد، در حقیقت در زندگی‌اش به نوعی سود و خوشی واقعی می‌رسد، زیرا این تجربه برای او به مانند یک تجارت ارزشمند است.
رندی که می رود به خرابات عاشقان
با او برو که میل به بهبود می کند
هوش مصنوعی: شخصی که به محافل عاشقان می‌پردازد و در این مسیر قدم می‌زند، همراهی کن. زیرا او دلش بهبود و تغییر به سمت بهتر شدن را می‌خواهد.
او آفتاب عالم و ما سایه بان او
چندان غریب نیست اگر جود می کند
هوش مصنوعی: او مانند آفتابی درخشان است و ما مانند سایه‌ای در کنار او قرار داریم. اگر او بخشش و generosity (جود) می‌کند، چندان عجیب نیست.
سید به جود بنده معدوم خویش را
می بخشدش وجودی و موجود می کند
هوش مصنوعی: سید با generosity خود، به بنده‌ای که در حقیقت ناپیداست، وجودی می‌بخشد و او را به موجودی زنده تبدیل می‌کند.