گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۳

حق است دین سید و دین من این بود
برهان واضح است و دلیل مبین بود
گفتم که من همینم و معشوق من همان
دیدم که اوست آنکه همان و همین بود
آن نور آسمان و زمین است و نزد ما
روح تو آسمان و تن تو زمین بود
در ذره آفتاب جمالش نموده رو
بیند کسی که دیدهٔ او خُردبین بود
آئینهٔ خداست دل پاک روشنم
زان رو بود که لایق این آفرین بود
حق را به خلق هر که شناسد نه عارف است
حق را به حق شناس که عارف همین بود
هر صورتی که نقش کنم در ضمیر خویش
نقش خیال صورت نقاش چین بود
نقد خزینهٔ ملک است این امانتم
بسپارمش به دست کسی کو امین بود
والله به جان سید مستان که همدمم
جام می است تا نظر واپسین بود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حق است دین سید و دین من این بود
برهان واضح است و دلیل مبین بود
هوش مصنوعی: این حق است که دین سید، یعنی پیشوای ما، همین است. دلیل آن هم روشن و قابل فهم است.
گفتم که من همینم و معشوق من همان
دیدم که اوست آنکه همان و همین بود
هوش مصنوعی: گفتم که من همین هستم و محبوب من نیز همین است. سپس متوجه شدم که او همان کسی است که همیشه و در هر حال یکسان بوده است.
آن نور آسمان و زمین است و نزد ما
روح تو آسمان و تن تو زمین بود
هوش مصنوعی: این نور به همه جا می‌تابد و در واقع روح تو مانند آسمان و جسم تو مانند زمین است.
در ذره آفتاب جمالش نموده رو
بیند کسی که دیدهٔ او خُردبین بود
هوش مصنوعی: کسی که چشمش ناتوان و کوچک است، نمی‌تواند جلال و زیبایی خورشید را در یک ذره از آن ببینید.
آئینهٔ خداست دل پاک روشنم
زان رو بود که لایق این آفرین بود
هوش مصنوعی: دل پاک و روشن من، همچون آینه‌ای است که نشان‌دهنده‌ی حقیقت خداوند است، زیرا که این دل، شایسته‌ی ستایش و نعمت‌های الهی است.
حق را به خلق هر که شناسد نه عارف است
حق را به حق شناس که عارف همین بود
هوش مصنوعی: کسی که حق را از روی شناخت خود به دیگران معرفی کند، عارف نیست؛ بلکه عارف واقعی کسی است که حق را به حق خود بشناسد و درک کند.
هر صورتی که نقش کنم در ضمیر خویش
نقش خیال صورت نقاش چین بود
هوش مصنوعی: هر شکلی که در ذهن خود ایجاد کنم، آن تصویر خیالی که در آن وجود دارد، متعلق به نقاش چینی است.
نقد خزینهٔ ملک است این امانتم
بسپارمش به دست کسی کو امین بود
هوش مصنوعی: این دُر گران‌بها از خزانه‌ی ملک است و من تصمیم دارم آن را به دست فردی که مورد اعتماد است، بسپارم.
والله به جان سید مستان که همدمم
جام می است تا نظر واپسین بود
هوش مصنوعی: به جان سید مستان قسم می‌خورم که یار و همدم من تنها جام شراب است تا زمانی که آخرین نگاه را به سوی خود بگردانم.