گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰

نور او در دیدهٔ بینا خوشی دیدیم ما
نور مردم را به نور چشم او دیدیم ما
شخص و سایه دو نماید در نظر اما یکیست
دو کجا بینیم چون از اهل توحیدیم ما
غیر نور روی او در دیدهٔ ما هست نیست
هرچه رو بنمود از آن رو بازپرسیدیم ما
ز آفتاب حسن او عالم همه روشن شده
کس ندیده این چنین نوری و نشنیدیم ما
ساقی مستیم و میخانه سبیل ما بُود
می به هر رندی که دل می خواست بخشیدیم ما
مو به مو زلف سیاهت ما به دست آورده ایم
گیسوئی خوش بافته بر دست پیچیدیم ما
در خرابات مغان با نعمت الله همدمیم
عاشقانه جام می از ذوق نوشیدیم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نور او در دیدهٔ بینا خوشی دیدیم ما
نور مردم را به نور چشم او دیدیم ما
هوش مصنوعی: نور الهی را در چشمان بینا مشاهده کردیم و زیبایی انسان‌ها را به واسطه‌ی نور چشمان او دیدیم.
شخص و سایه دو نماید در نظر اما یکیست
دو کجا بینیم چون از اهل توحیدیم ما
هوش مصنوعی: شخص و سایه در نظر فوری به نظر می‌رسند که دو چیز متفاوت هستند، اما در حقیقت یکی هستند. ما که از اهل توحیدیم، چگونه می‌توانیم این دو را از هم جدا ببینیم؟
غیر نور روی او در دیدهٔ ما هست نیست
هرچه رو بنمود از آن رو بازپرسیدیم ما
هوش مصنوعی: هر چیزی که در چهره و ظاهر او به نظر می‌رسد، فقط به خاطر نور رویش است و در واقع هیچ چیز دیگری در دیده ما وجود ندارد. ما از این چهره درخشان تنها همین را فهمیدیم.
ز آفتاب حسن او عالم همه روشن شده
کس ندیده این چنین نوری و نشنیدیم ما
هوش مصنوعی: بسیاری از جهان به خاطر زیبایی او روشن شده است و هیچ‌کس نه نوری مانند این را دیده و نه صدایی از آن شنیده است.
ساقی مستیم و میخانه سبیل ما بُود
می به هر رندی که دل می خواست بخشیدیم ما
هوش مصنوعی: ما زیر تأثیر شراب هستیم و محلی که در آن مشغولیم، جایی است که می‌توانیم هر چیزی که دلخواه‌مان بود به دیگران ببخشیم.
مو به مو زلف سیاهت ما به دست آورده ایم
گیسوئی خوش بافته بر دست پیچیدیم ما
هوش مصنوعی: ما به دقت و با حوصله هر رشته از زلف سیاه تو را به دست آورده‌ایم و هم‌اکنون گیسویی زیبا و خوش بافته را به دست گرفته‌ایم.
در خرابات مغان با نعمت الله همدمیم
عاشقانه جام می از ذوق نوشیدیم ما
هوش مصنوعی: ما در میخانه و کنار شراب، با نعمت الهی همراهیم و از شادی عشق، جام می نوشیده‌ایم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۰ به خوانش سید جابر موسوی صالحی