غزل شمارهٔ ۱۴۶۳
گفتم که نقش رویت گفتا در آب بینی
گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی
گفتم لبت ببوسم گفتا بیار جامی
گفتم چه می کنی گفت تا در شراب بینی
گفتم حجاب بردار تا بی حجاب بینم
گفتا توئی حجابم چون بی حجاب بینی
ای عقل اگر بیابی ذوقی که هست ما را
هر قطره ای درین بحر دُر خوشاب بینی
در بارگاه خسرو گر بگذری چو فرهاد
شوری ز عشق شیرین در شیخ و شاب بینی
گر چشم تو ببیند نوری که دیده چشمم
هر ذره ای که بینی چون آفتاب بینی
از بحر نعمت الله گر جرعه ای بنوشی
دریا و ماسوی الله جمله سراب بینی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتم که نقش رویت گفتا در آب بینی
گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی
هوش مصنوعی: گفتم که تصویر چهرهات را در آب میبینم، او پاسخ داد که این فقط در خیال توست. گفتم که فکر وصل تو را میکنم، او گفت که این تنها در خواب ممکن است.
گفتم لبت ببوسم گفتا بیار جامی
گفتم چه می کنی گفت تا در شراب بینی
هوش مصنوعی: گفتم که لبهایت را ببوسم، او گفت بیا یک جام شراب بیاور. گفتم چه کار میکنی؟ گفت تا در شراب، زیبایی را ببینی.
گفتم حجاب بردار تا بی حجاب بینم
گفتا توئی حجابم چون بی حجاب بینی
هوش مصنوعی: گفتم چادر و پوشش را بردار تا تو را بدون پوشش ببینم، او گفت: تو خود حجاب من هستی، چون تو را بدون پوشش ببینم.
ای عقل اگر بیابی ذوقی که هست ما را
هر قطره ای درین بحر دُر خوشاب بینی
هوش مصنوعی: ای عقل، اگر تو شادی و لذتی را که ما داریم، بفهمی، هر یک از لحظات ما در این دریای گرانبها و خوشبو را زیبا و ارزشمند خواهی دید.
در بارگاه خسرو گر بگذری چو فرهاد
شوری ز عشق شیرین در شیخ و شاب بینی
هوش مصنوعی: اگر به دربار پادشاهی بزرگ بروی، مانند فرهاد که از عشق شیرین بیتاب شده بود، میبینی که شیخ و جوانان نیز تحت تأثیر همین شور و شوق عاشقانه هستند.
گر چشم تو ببیند نوری که دیده چشمم
هر ذره ای که بینی چون آفتاب بینی
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو نوری را ببینند که چشمان من دیدهاند، هر ذرهای که میبینی، مانند آفتاب خواهد بود.
از بحر نعمت الله گر جرعه ای بنوشی
دریا و ماسوی الله جمله سراب بینی
هوش مصنوعی: اگر از نعمتهای خداوند حتی یک قطره بچشید، همه چیز غیر از او را مانند سرابی خواهید دید.