امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>بتان که شیوه جور و ستیز می‌جویند</p></div>
<div class="m2"><p>ز بهر کشتن ما تیغ تیز می‌جویند</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>دلی که می‌شود از درد عشق سرگردان</p></div>
<div class="m2"><p>در آن دو سلسله مشک‌بیز می‌جویند</p></div></div>
<div class="b" id="bn3"><div class="m1"><p>چو تو کرشمه‌کنان می‌رسی، دگر خوبان</p></div>
<div class="m2"><p>ز شرم روی تو راه گریز می‌جویند</p></div></div>
<div class="b" id="bn4"><div class="m1"><p>کسان که طره شمشاد می‌زنند گره</p></div>
<div class="m2"><p>هلاک فاخته صبح‌خیز می‌جویند</p></div></div>
<div class="b" id="bn5"><div class="m1"><p>به تیغ هجر تو شاهی نه آن شهید بلاست</p></div>
<div class="m2"><p>که خون او به گه رستخیز می‌جویند</p></div></div>

دیوان امیر شاهی سبزواری به کوشش سعید حمیدیان - تصویر ۱۱۱

شمارهٔ ۸۲

بتان که شیوه جور و ستیز می جویند
ز بهر کشتن ما تیغ تیز می جویند
دلی که می شود از درد عشق سرگردان
در آن دو سلسله مشک بیز می جویند
چو تو کرشمه کنان می رسی دگر خوبان
ز شرم روی تو راه گریز می جویند
کسان که طره شمشاد می زنند گره
هلاک فاخته صبح خیز می جویند
به تیغ هجر تو شاهی نه آن شهید بلاست
که خون او به گه رستخیز می جویند

شمارهٔ ۸۰

شمارهٔ ۸۱

بتان که شیوه جور و ستیز می‌جویند

ز بهر کشتن ما تیغ تیز می‌جویند

دلی که می‌شود از درد عشق سرگردان

در آن دو سلسله مشک‌بیز می‌جویند

چو تو کرشمه‌کنان می‌رسی، دگر خوبان

ز شرم روی تو راه گریز می‌جویند

کسان که طره شمشاد می‌زنند گره

هلاک فاخته صبح‌خیز می‌جویند

به تیغ هجر تو شاهی نه آن شهید بلاست

که خون او به گه رستخیز می‌جویند

شمارهٔ ۸۱

اطلاعات