شمارهٔ ۹۸
چون در صفت آن لب شکر شکن آیم
با معنی بس نازک و شیرین سخن آیم
با سرو و صنوبر نشود ملتفتم دل
بی قامت رعنای تو گر در چمن آیم
طوطی صفتم روی در آئینه به پیش آر
تا صورت خود بینم و اندر سخن آیم
چون غنچه به فکر دهنت پیرهن از شوق
صد پاره کنم تیر ز دل خونین بدن آیم
از باغ جمال تو عجب نیست اگر من
با سرو و گل و سنبل و با یاسمن آیم
فکرم به خیالات میان تو چو تنگ است
با تنگ ولی هم به خیال دهن آیم
ای شاهدی از محنت غربت گله تا چند
کو زاد ره و راحله تا با وطن آیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون در صفت آن لب شکر شکن آیم
با معنی بس نازک و شیرین سخن آیم
هوش مصنوعی: وقتی درباره ویژگیهای آن لب شیرین و نرم صحبت میکنم، با معنایی بسیار ظریف و دلنشین در کلامم میآیم.
با سرو و صنوبر نشود ملتفتم دل
بی قامت رعنای تو گر در چمن آیم
هوش مصنوعی: با درختان زیبا و بلند هیچگاه نمیتوانم به آرامش برسم، دل من تنها با دیدن تو آرام میشود. حتی اگر به چمن بروم و طبیعت را تماشا کنم، باز هم نبود تو من را ناراحت میکند.
طوطی صفتم روی در آئینه به پیش آر
تا صورت خود بینم و اندر سخن آیم
هوش مصنوعی: طوطی زیبای من، تصویرت را در آینه به جلو بیاور تا من هم چهرهام را ببینم و بتوانم سخن بگویم.
چون غنچه به فکر دهنت پیرهن از شوق
صد پاره کنم تیر ز دل خونین بدن آیم
هوش مصنوعی: وقتی در فکر تو هستم، مثل غنچهای که در انتظار باز شدن است، شوقی در دل دارم که میخواهم تمام پیراهنم را از شوق بپارهام. از دل خونین و آکنده از عشق، به سمت تو میآیم.
از باغ جمال تو عجب نیست اگر من
با سرو و گل و سنبل و با یاسمن آیم
هوش مصنوعی: از زیباییهای تو تعجبی نیست اگر من با گل و گیاهان خوشبو و زیبا نزد تو بیایم.
فکرم به خیالات میان تو چو تنگ است
با تنگ ولی هم به خیال دهن آیم
هوش مصنوعی: ذهنم در میان تو پر از خیال و تصور است. هرچند که این تفکرات برایم سخت و تنگ شده، اما با این حال باز هم به سراغ این خیالات میروم.
ای شاهدی از محنت غربت گله تا چند
کو زاد ره و راحله تا با وطن آیم
هوش مصنوعی: ای معشوق، تا کی باید از درد دوری و غربت شکایت کنم؟ تا کی باید در راه سفر و کولهبار درنگ کنم تا بالاخره به وطن برسم؟

شاهدی