شمارهٔ ۹۶
آن جان من و روان مردم
خون کرد روان ز جان مردم
چشم سیهش ز عین مستی
شد فتنه خاندان مردم
ذکر لب لعل شکرینش
شیرین شده بر زبان مردم
پیوسته خیال خال خطش
در دیده خون فشان مردم
ای شاهدی ار تو چشم داری
در دیده بجو نشان مردم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن جان من و روان مردم
خون کرد روان ز جان مردم
هوش مصنوعی: دل و جان من و زندگی مردم را به زحمت انداخت و آزرد. روح من به خاطر جان مردم رنج کشید.
چشم سیهش ز عین مستی
شد فتنه خاندان مردم
هوش مصنوعی: چشمان سیاه او به قدری جذاب و گیرا هستند که باعث به وجود آمدن آشفتگی و مشکلات برای خانوادهها میشود.
ذکر لب لعل شکرینش
شیرین شده بر زبان مردم
هوش مصنوعی: گفتن نام لبهای قرمز و شیرین او در میان مردم، به قدری دلانگیز و خوشایند شده است که همه با لذت دربارهاش صحبت میکنند.
پیوسته خیال خال خطش
در دیده خون فشان مردم
هوش مصنوعی: همواره در ذهنم تصویر خال خطش نقش بسته و چشمانم از عشق او اشک میریزند.
ای شاهدی ار تو چشم داری
در دیده بجو نشان مردم
هوش مصنوعی: ای محبوب، اگر تو در چشم خود نشانهای از مردم را میبینی، به آن توجه کن.

شاهدی