گنجور

شمارهٔ ۹۳

خونم از مستی طریق عقل را گم می‌کنم
می‌کشم خون صراحی روی در خم می‌کنم
با سگان کوی تو من بعد خواهم یار شد
عقل بی‌آرام پیش خود به مردم می‌کنم
بس که می‌پاشم به هرسو کوکب اشک از دو چشم
هر شبی روی زمین را پر ز انجم می‌کنم
گر بود صد چشم و گریه بر گناهم کم بود
چیست این غفلت که هردم من تبسم می‌کنم
شاهدی در عقد زلفش رشته جان را ببند
ورنه در هر تار او سررشته را گم می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خونم از مستی طریق عقل را گم می‌کنم
می‌کشم خون صراحی روی در خم می‌کنم
هوش مصنوعی: از شدت شوق و سرحالی، مسیر عقل و تفکر را فراموش می‌کنم و به قدری غرق در نوشیدن هستم که همه چیز را در حالم از دست می‌دهم.
با سگان کوی تو من بعد خواهم یار شد
عقل بی‌آرام پیش خود به مردم می‌کنم
هوش مصنوعی: من بعد از این با سگ‌های کوی تو دوست خواهم شد و عقل ناآرام خود را به مردم نشان می‌دهم.
بس که می‌پاشم به هرسو کوکب اشک از دو چشم
هر شبی روی زمین را پر ز انجم می‌کنم
هوش مصنوعی: به خاطر گریه‌های زیادم، هر شب از چشمانم آن‌چنان اشکی می‌ریزد که زمین را پر از ستاره می‌کند.
گر بود صد چشم و گریه بر گناهم کم بود
چیست این غفلت که هردم من تبسم می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر صد چشم برای گریه بر گناهانم داشته باشم، باز هم کم است. این چه غفلتی است که همیشه من در حال لبخند زدن هستم؟
شاهدی در عقد زلفش رشته جان را ببند
ورنه در هر تار او سررشته را گم می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر برای دلربایی از زیبایی‌اش راهی نیابی و دلت را به او ببندی، ممکن است در تارهای موهایش که پر از جذابیت است، راه زندگی‌ام را گم کنم.