شمارهٔ ۹۰
دل ز کار و بار عالم سر به سر برکندهام
میکشم بار غمت از جان و دل تا زندهام
گرچه می گردد صراحی دم به دم بر جان من
چون قدح خونم خورد آن لعل من در خندهام
نی شکر اشکسته شد آنگه ز لعلت کام یافت
زین سبب اِشکَستِگان را از دل و جان بندهام
سرو را نسبت به قدش کردهام از راستی
از قدش با همت کوتاه خود شرمندهام
چشم خوابآلود از سر گفتهام نرگس ولیک
همچو او من هم ز خجلت سر به پیش افکندهام
تا شعاع آفتاب طلعتش بر من بتافت
در [ میان ] از تاب خورشید رخش تابندهام
شاهدی تا واصله وصل تو بر جان وصل کرد
خلعت شاهان ندارد قدر پیش جندهام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ز کار و بار عالم سر به سر برکندهام
میکشم بار غمت از جان و دل تا زندهام
هوش مصنوعی: من از تمام مشغلههای دنیوی دست کشیدهام و تا زندهام بار غم تو را از جان و دل خود به دوش میکشم.
گرچه می گردد صراحی دم به دم بر جان من
چون قدح خونم خورد آن لعل من در خندهام
هوش مصنوعی: هر چند که نوشیدن از این پیاله به طور مداوم روح مرا درگیر میکند، اما زمانی که آن دانهی قیمتی مرا بخنداند، دیگر به آن نمیاندیشم.
نی شکر اشکسته شد آنگه ز لعلت کام یافت
زین سبب اِشکَستِگان را از دل و جان بندهام
هوش مصنوعی: نی شکر که بر اثر عشق تو شکسته شد، از عشقت شیرینی به دست آورد؛ به همین دلیل، من به درد و غم های دل شکستهام وابستهام.
سرو را نسبت به قدش کردهام از راستی
از قدش با همت کوتاه خود شرمندهام
هوش مصنوعی: من قد سرو را با قد خودم مقایسه کردهام و از اینکه قد من کوتاهتر است، احساس شرم میکنم.
چشم خوابآلود از سر گفتهام نرگس ولیک
همچو او من هم ز خجلت سر به پیش افکندهام
هوش مصنوعی: چشمان خوابآلود من از این که نرگس را توصیف کردهام، خجالت کشیدهاند؛ اما مثل او، من هم سرم را به پایین انداختهام.
تا شعاع آفتاب طلعتش بر من بتافت
در [ میان ] از تاب خورشید رخش تابندهام
هوش مصنوعی: وقتی نور آفتاب چهرهاش بر من تابید، در میان آن نور، درخشش چهرهاش مرا خیره کرد.
شاهدی تا واصله وصل تو بر جان وصل کرد
خلعت شاهان ندارد قدر پیش جندهام
هوش مصنوعی: شاهدی که به من رسیده، به تن من زیبایی وصل تو را بخشیده، اما این زیبایی به ارزش خلعت شاهان نیست و در مقایسه با عشق من به تو ناچیز است.

شاهدی