شمارهٔ ۸۹
به فکر سر دهانت چو غنچهام دل تنگ
گشاد کار بجویم از آن لب گل رنگ
ز قیل و قال مدارس چو پرده ای نگشود
شنو حکایت سوز درون ز رشته چنگ
صفای کعبه مقصود چون توانم یافت
به راه درد به بار گران و مرکب لنگ
چگونه جان ببرد شاهدی از این گرداب
دلش چو ماهی و عشق تو در پیش چو نهنگ
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به فکر سر دهانت چو غنچهام دل تنگ
گشاد کار بجویم از آن لب گل رنگ
هوش مصنوعی: به یاد دهان تو، مثل غنچهای که در دلش دلتنگی دارد، به دنبال دلیلی هستم برای گفتگو با آن لبهای گلگونت.
ز قیل و قال مدارس چو پرده ای نگشود
شنو حکایت سوز درون ز رشته چنگ
هوش مصنوعی: اگر از بحثها و گفتوگوهای مدارس پردهبرداری نشود، از درون خود، قصهی آتش و سوزش را بشنو که از رشتهی چنگ برمیآید.
صفای کعبه مقصود چون توانم یافت
به راه درد به بار گران و مرکب لنگ
هوش مصنوعی: وقتی به من میرسد که به کعبه و صفای آن برسم، متوجه میشوم که برای رسیدن به آن هدف، باید از سختیها و دردها عبور کنم، چرا که مسیر پرچالش و طولانی است.
چگونه جان ببرد شاهدی از این گرداب
دلش چو ماهی و عشق تو در پیش چو نهنگ
هوش مصنوعی: چگونه میتواند کسی که درگیر احساسات عمیق است، از این وضعیت دشوار که دلش را مانند ماهی به تنگنا انداخته است، رهایی یابد، در حالی که عشق تو مثل نهنگی بزرگ در پیشش قرار دارد؟

شاهدی