گنجور

شمارهٔ ۱۱۶

اگر از دهان تو زد لاف پسته
نرنجی که آید به خدمت شکسته
و گر دم زد از جعد زلفت بنفشه
بیارند پیش تواش دست بسته
به رقص ایم از شادمانی در آن دم
که بینم خدنگ تو در دل نشسته
هر آن تیر کآمد ز شست تو بر دل
درون دلم سرو نازیست رسته
به زیر قد همچو نخل است بس دل
ز شوق رطب زان لب تو نشسته
چو زلف تو دارد سر قید دلها
نیابی دلی را از آن قید رسته
مکن شاهدی دعوی شعر دیگر
که نظمت چو بیتیست اشکسته بسته

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر از دهان تو زد لاف پسته
نرنجی که آید به خدمت شکسته
هوش مصنوعی: اگر از دهان تو ادعای بزرگی شنیدم، ناراحت نشو، چون در نهایت کسی که در آید، شکست خورده است.
و گر دم زد از جعد زلفت بنفشه
بیارند پیش تواش دست بسته
هوش مصنوعی: اگر در مورد پیچ و تاب زلفت سخن گفته شود، به اندازه‌ای زیبا و دل‌انگیز است که حتی بنفشه‌ها هم به خاطر تو می‌آیند، درحالیکه دست بسته هستند و نمی‌توانند به تو نزدیک شوند.
به رقص ایم از شادمانی در آن دم
که بینم خدنگ تو در دل نشسته
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که تیر عشق تو را در دل می‌بینم، از شادی به رقص در می‌آیم.
هر آن تیر کآمد ز شست تو بر دل
درون دلم سرو نازیست رسته
هوش مصنوعی: هر بار که تیر دل تو به قلب من می‌رسد، درون دلم همچون یک درخت سرو زیبا رشد می‌کند.
به زیر قد همچو نخل است بس دل
ز شوق رطب زان لب تو نشسته
هوش مصنوعی: به زیر قد تو، که مانند درخت نخل است، دل‌ها به شوق می‌تپد و از لب‌های تو مانند خرما، سرشار از محبت و شیرینی است.
چو زلف تو دارد سر قید دلها
نیابی دلی را از آن قید رسته
هوش مصنوعی: وقتی که موهای تو قید و بندی برای دل‌ها به حساب می‌آید، هیچ دلی را نخواهی یافت که از این بند رها شده باشد.
مکن شاهدی دعوی شعر دیگر
که نظمت چو بیتیست اشکسته بسته
هوش مصنوعی: شایسته نیست که برای ادعای شعر دیگری شواهدی بیاوری، چرا که نظم و ترتیب یک شعر مانند یک بیت، اگر شکسته و ناپایدار باشد، ارزشی ندارد.