شمارهٔ ۱۱۵
ماییم ز عشق مست رفته
فارغ ز هر آنچه هست رفته
بر درگه شاه ملک خوبی
با ذلت و با شکست رفته
از جمله علایق و عوایق
یکبار بشسته دست رفته
با قامت تو صنوبر و سرو
هر یک زده لاف و پست رفته
در زلف تو بسته شاهدی دل
بنگر چه بگیر و بست رفته
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماییم ز عشق مست رفته
فارغ ز هر آنچه هست رفته
هوش مصنوعی: ما از عشق سرمست شدهایم و از هر چیزی که وجود دارد، بیخبر و فارغ شدهایم.
بر درگه شاه ملک خوبی
با ذلت و با شکست رفته
هوش مصنوعی: در درگاه پادشاه، ملتی نیکو با ذلت و ناکامی وارد شده است.
از جمله علایق و عوایق
یکبار بشسته دست رفته
هوش مصنوعی: یکی از ویژگیها و موانع این است که گاهی اوقات با یک بار تجربهی بد، آدم از ادامهی کار یا رابطهای منصرف میشود.
با قامت تو صنوبر و سرو
هر یک زده لاف و پست رفته
هوش مصنوعی: با وجود قامت زیبا و بلند تو، درختان صنوبر و سرو هر کدام به خودشان مغرور شدهاند و به همدیگر فخر میفروشند که چه برتری دارند.
در زلف تو بسته شاهدی دل
بنگر چه بگیر و بست رفته
هوش مصنوعی: بستهای از زیبایی و دلربایی در زلفهای تو وجود دارد که نشان میدهد قلبها چه محبتی را تجربه کردهاند و چه رابطههایی به وجود آمده است.

شاهدی