گنجور

شمارهٔ ۱۱۴

خوشا شب تا سحر با او نشسته
فروزان شمع و رو در رو نشسته
صلاح و عقل را یک سو نهاده
ز غیر عشق او یک سو نشسته
نظر بر قامت چون سرو نازش
به حیرت بر کنار جو نشسته
ز سوز هجر او هر لحظه داغیست
مرا اندر بن هر مو نشسته
نخوانم سوی جنت دیگر ای شیخ
چو بینی بر سر آن کو نشسته
به جان شاهدی چشمت چه ها کرد
به زیر طاق آن ابرو نشسته

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا شب تا سحر با او نشسته
فروزان شمع و رو در رو نشسته
هوش مصنوعی: چه خوب است که شب تا صبح را با او بگذرانم، در حالی که شمعی روشن در کنارمان است و رو در روی هم نشسته‌ایم.
صلاح و عقل را یک سو نهاده
ز غیر عشق او یک سو نشسته
هوش مصنوعی: مصلحت و خرد را در یک طرف گذاشته و از عشق او دور شده است.
نظر بر قامت چون سرو نازش
به حیرت بر کنار جو نشسته
هوش مصنوعی: به زیبایی سر و قامت او مانند سرو، با حیرت در کنار رود نشسته‌ام.
ز سوز هجر او هر لحظه داغیست
مرا اندر بن هر مو نشسته
هوش مصنوعی: از آتش اشتیاق او هر لحظه دلی پر درد و داغ دارم و این درد درون هر موی من جا گرفته است.
نخوانم سوی جنت دیگر ای شیخ
چو بینی بر سر آن کو نشسته
هوش مصنوعی: ای شیخ، اگر می‌بینی که بر سر آن کوه نشسته‌ام، دیگر به بهشت نخواهم خواند.
به جان شاهدی چشمت چه ها کرد
به زیر طاق آن ابرو نشسته
هوش مصنوعی: به جان زیبایی چشمانت چه بلایی بر سرم آورده است، در زیر قوس ابرویت که همچون سایه‌ای نشسته است.