گنجور

شمارهٔ ۱۱۲

دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو
سرای دیده و دل هم خراب شد هر دو
شب فراق تو شد دیده‌ام چو دریایی
به رود و مردم چشمم حباب شد هر دو
علی الصباح به رویت چو دیده کردم باز
سواد دیده من آفتاب شد هر دو
ستون خیمه تن عشق گشت گیسویت
بگرد خیمه ز هر سو طناب شد هر دو
به قتل شاهدی آن غمزه بس تعلل کرد
مگر که نرگس مستت به خواب شد هر دو

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو
سرای دیده و دل هم خراب شد هر دو
هوش مصنوعی: دل و جگر من از غم تو خرد و سوخته شده است و هر دو جایگاه چشم و دل من ویران گشته‌اند.
شب فراق تو شد دیده‌ام چو دریایی
به رود و مردم چشمم حباب شد هر دو
هوش مصنوعی: در شب جدایی از تو، چشمانم مانند دریا شده و گویی در حال جاری شدن هستند و مردمک چشمانم نیز مانند حباب‌های کوچک شده است.
علی الصباح به رویت چو دیده کردم باز
سواد دیده من آفتاب شد هر دو
هوش مصنوعی: صبح که به چشمانت نگاه کردم، دیدم که نور چشمانت برایم همچون آفتابی درخشان است.
ستون خیمه تن عشق گشت گیسویت
بگرد خیمه ز هر سو طناب شد هر دو
هوش مصنوعی: عشق مانند خیمه‌ای است که ستون‌های آن گیسوی توست و این گیسو به دور خیمه پیچیده شده است؛ از هر طرف این خیمه را طناب‌هایی محکم نگه‌داشته‌اند که به عشق اشاره دارد.
به قتل شاهدی آن غمزه بس تعلل کرد
مگر که نرگس مستت به خواب شد هر دو
هوش مصنوعی: شاهدی که به خاطر غمزه‌اش کشته شد، مدتی طولانی مکث کرد تا شاید خواب نرگس مست تو را ببیند.