بخش ۳ - سؤال در ماهیّت فکرت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۳ - سؤال در ماهیت فکرت به خوانش رضا
حاشیه ها
جهان آن توو ، تو ماندی عاجز
ز تو بیچاره تر کی دید هرگز.
شیخ میفرماید نخست نشستم فکر کردم که چرا باید مثل یه بز باید مقلد باشم همش دنبال اینو اون باشم ینی باید خودم فکر کنم چرا باید قرقره دیگران استفاده کنم ( از یک سیستم معین یا از یک ایدوئولوژی نمی توان به حقیقت برسی باید اون قسمت از ناشناخته مغزو بکار گیریم سیستم معین یا ایدولوژی ثبت شده برای گذشته هست تفکر ینی آن چیزی که هست باید ببینیم . وقتی مغز آزاد هست ینی نه اندیشه دارد نه ارزو نه هدف نه اعتقاد نه... ذهن آزاد یا ساکت میگویند در این حالت ذهن هوشمند میشود و حقیقت اشیا را همان چیزی که هست میبیند یا درک میکند به این حالت تفکر میگویند. امیدوارم مفهومو درست رسونده باشم
نخستین پرسش در باره ماهیت تفکر
(ابیات ۷۰ و ۷۱)
پرسش:
۷۰ نخست از فکر خویشم در تحیر
چه چیز است آن که گویندش تفکر ؟
۷۱ چبود آغاز فکرت را نشانی ؟
سرانجام تفکر را چه خوانی ؟
برای اهل تحقیق معلوم است، اولین چیزی که بر بنده ی مکلف واجب است، معرفت الله است که اصل جمیع معارف یقین و عقاید دینی است. وجوب تمام واجبات فرع بر این اصل است. طرق شناخت اگرچه از نظر جزویت لاینحصر است و به عدد خلایق طریقه ی شناخت وجود دارد ولی از نظر کلی طرق شناخت دو نوع است: استدلالی و کشفی؛ راه استدلالی طلب دلیل است از اثر به موثر و از مصنوع به صانع، راه کشفی رفع حجاب از مصنوع است. هر دو طریق به وسیله ی تفکر امکان پذیر است. فکر عبارت است از سیر از ظاهر به باطن و از صورت به معنی؛ به همین جهت است آن بزرگوار اول از تفکر سوال کرده، گفته است: اولین مشکلی که دارم این است که از اندیشه ی خود در حیرتم و به همین جهت پرسیده است: آن چیزی را که تفکر می گویند، «چه چیز است ؟»