بخش ۴۷ - در مدح اقضیالقضاة نجمالدّین ابوالمعالیبن یوسفبن احمد الحدّادی
نام او در عمل صحیحالجهد
لقبش در وفا کریم العهد
همت او ورای جزو و کلست
که همه آبها به زیر پلست
گر بخواهی تو جانش از معنی
کرم و خلق او نگوید نی
سایل آز را چو قاورن کرد
پنبه از گوش بخل بیرون کرد
خواجه ابلیس کز پی دم غیر
لیف او لاف زد چو گفت انا خیر
کردی ار دیدی این مکارم و جود
در سرای وجود رای سجود
بیند آنکس که هست بینا دل
وانکه از گِل دل آورد حاصل
سمع آنکو به مجلسش بنشست
شمع دارد تو گویی اندر دست
جامهٔ عزمش از صیانت پاک
عرصهٔ جانش از خیانت پاک
دم او همچو عیسی آدم جان
عهد او همچو خضر محکم جان
عهد او چون پیمبر اندر عهد
شخص او همچو عیسی اندر مهد
چون ز خورشید قابل قوتست
لاجرم عهد او چو یاقوتست
نکتهٔ او بَرِ صلاح و وفاق
گوش سارهست و مژدهٔ اسحق
چون تنور زمانه آتش یافت
گردن چرخ سیلی خوش یافت
خود نراندست در شفا و الم
جز به املای شرع و عقل قلم
لفظ و نطقش ز عقل و جان مملیست
کو ز امر خدای مستملیست
جود او چون بهار خوش سلبست
بود او چون حیات حق طلبست
مایهٔ فرش رسم تحفهٔ اوست
سایهٔ عرش طاق صفّهٔ اوست
هست از روی رتبت و اجلال
پشت اسلام و شرع را ز کمال
در نظر چون عبارت آراید
جبرئیلش به طبع بستاند
کلک او کز ره جفا دورست
همچو انگشت حور پر نورست
در کف نقشبند سرِّ ازّل
در خلاء جلال او چه خلل
هست در بادیه در آز و نیاز
گرچه راهست دور و زشت و دراز
زین سبب نیست در نشیمن جود
لاجرم هست در سرای وجود
آسمان سخا و احسان اوست
ابر انعام و غیث انسان اوست
چاکر گفت اوست گفتارم
شاکر دست اوست دستارم
به دو لفظ نکو که بشنودم
یک در اندر فلک بیفزودم
مر مرا آب شد ز حیرانی
آتش دیگ روح حیوانی
گرچه با ما هم از قرونست او
از قرون و قران برونست او
زاغ را چون همای فر دادست
پشه را همچو باشه پر دادست
قلم او ز سهوهاست مصون
برِ علمش علوم گشته زبون
زو امیر ولایتی گشتم
وز قبول وی آیتی گشتم
علم او دستگیر دینداران
قلمش چون ربیع با باران
عالم از فتویش بر آسوده
وز ضلالت جهان بیزدوده
کرده برهانش بر جهان آسان
متشابه که هست در قرآن
گر تبجح کند روا باشد
این چنین علمها کرا باشد
نیست مانند او به علم اندر
متواضع به علم و حلم اندر
او تواند نمود مرجان را
بینقاب حروف قرآن را
زانکه در تربه سیّد آسودهست
تا نیابت به شیخ فرمودهست
مرد چون کار را بود در خورد
هرچه وی گفت شیخ چونان کرد
هر خبر کز رسول نقل افتاد
شیخ در شرح آن بدادش داد
معنی هریکی برون آورد
جمله زیبا و نیکو و در خورد
مشکلات کلام ایزد بار
متشابه که هست در اخبار
همه را کرده حل به شکل و بیان
لفظهائی که هست در قرآن
ابنعبّاس روزگارست او
با معانی بیشمارست او
هست با دانش معاذ جبل
ایزدش برگزیده عزّوجل
سخنش همچو روضهٔ نورست
نیک نزدیک لیک بس دورست
همچو عقل اندک فراوان شو
صلح افکن ولیک پنهان شو
هم گران هم سبک لقاست چو کان
هم سبک هم گرانبهاست چو جان
گر دواند مرا به پیش الم
پیش حکمش به سر دوَم چو قلم
ور مرا گوید ای سنایی رو
بندم از دیده با شمال گرو
ور بخواند مرا ز بهر عتاب
همه تن دل شوم بسان حباب
قدر او بام آسمان برین
خوی او دام جبرئیل امین
کام چون بر بساط نطق آرد
گنگ را در نشاط نطق آرد
گر کند ز الکن التماس سخن
در حدیث آید از نشاط الکن
سنگ بر وی به مدح جود کند
فلک از نطق او سجود کند
سخنش عذب چون نتیجهٔ صبر
با بطر چون سرشک دیدهٔ ابر
خلق و خلقش لطیف چون حورا
لفظ و معنی دو مغزه چون جوزا
نفس او نقش زندگانی بود
که دو مغز و یک استخوانی بود
خوی او جان تشنه را مشرب
سحر او مر پیاده را مرکب
کرده از نکتههای عقلانگیز
طبع یاران و چشم خاطر تیز
در تصفّح چو حلم به بردار
در تخلّص چو علم برخوردار
در خرد صفو را مبانی اوست
در سخن روح را معانی اوست
سیرت پاک او حکیم اوصاف
صورت علم او کریم انصاف
همه ابرام و ناز بتوان کرد
شعر چون هست بکر و معطی مرد
باد پیوسته چیره در هر کار
وز همه علم خویش برخوردار
باد باقی بقای روح و ملک
تا بود در مدار چرخ و فلک
تا جهانست عزّ و جاهش باد
حکمت و شرع در پناهش باد
بخش ۴۶ - در مدح اقضیالقضاة جمالالدیّن ابوالقاسم محمودبن محمّدِالاثیری: چون از این طایفه گذر کردیبخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی: بعد او خواجهٔ امام امین
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نام او در عمل صحیحالجهد
لقبش در وفا کریم العهد
هوش مصنوعی: نام او در کارهای درست و اصولی به عنوان کسی شناخته میشود که در وفاداری و تعهدش بسیار بزرگوار است.
همت او ورای جزو و کلست
که همه آبها به زیر پلست
هوش مصنوعی: تلاش و اراده او فراتر از تمام اجزا و مجموعههاست، چرا که همه رودها و آبها به زیر پلی که او ساخته جریان دارد.
گر بخواهی تو جانش از معنی
کرم و خلق او نگوید نی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، جانش از ویژگیهای مهربانی و خلق و خوی او چیزی نمیگوید.
سایل آز را چو قاورن کرد
پنبه از گوش بخل بیرون کرد
هوش مصنوعی: جایگاهی که شخصی بیملاحظه و بخیل است، وقتی با دل و جان تسلیم میشود، دیگر مانعها و گوشهگیریهایش از بین میرود و به نوعی اجازه میدهد تا هر چیز خوبی وارد زندگیاش شود.
خواجه ابلیس کز پی دم غیر
لیف او لاف زد چو گفت انا خیر
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به شخصیتی اشاره میکند که به خود بزرگبینی و خودستایی متهم است. او تلاش میکند تا خود را در مقایسه با دیگران بهتر و برتر نشان دهد، اما در واقع نه تنها در جایگاه بالایی قرار ندارد بلکه با افکارش نشان میدهد که به خود مُفتخر است. بیان این موضوع میتواند نقدی به کسانی باشد که بدون داشتن صلاحیت واقعی، به بزرگنمایی و خودپسندی میپردازند.
کردی ار دیدی این مکارم و جود
در سرای وجود رای سجود
هوش مصنوعی: اگر این ویژگیهای نیک و سخاوت را در شخصیت خود مشاهده کردی، در زندگی واقعی خود به سجده و سپاسگزاری مشغول شو.
بیند آنکس که هست بینا دل
وانکه از گِل دل آورد حاصل
هوش مصنوعی: کسی که بینا و آگاه است، میتواند حقیقت را ببیند، در حالی که کسی که فقط با دل خالی و از روی احساسات بیپایه عمل کند، نمیتواند به نتیجهای درست دست پیدا کند.
سمع آنکو به مجلسش بنشست
شمع دارد تو گویی اندر دست
هوش مصنوعی: شنیدم که وقتی کسی به محفل او میآید، مانند شمعی روشن است که در دست دارد.
جامهٔ عزمش از صیانت پاک
عرصهٔ جانش از خیانت پاک
هوش مصنوعی: لباس اراده او از محافظت، و میدان وجودش از هر گونه خیانت و نیت بد دور و پاک است.
دم او همچو عیسی آدم جان
عهد او همچو خضر محکم جان
هوش مصنوعی: نفسی که او دارد مانند عیسی روح تازهای به آدم میبخشد و پیمان او مانند خضر محکم و استوار است.
عهد او چون پیمبر اندر عهد
شخص او همچو عیسی اندر مهد
هوش مصنوعی: عهد و پیمان او مانند پیمانی است که پیامبرها میبندند و در زمان خودش، او مانند عیسی در گهواره است.
چون ز خورشید قابل قوتست
لاجرم عهد او چو یاقوتست
هوش مصنوعی: زیرا خورشید سرشار از نیکی و انرژی است، بنابراین ارتباط او مانند یاقوت دارای ارزش و زیبایی خاصی است.
نکتهٔ او بَرِ صلاح و وفاق
گوش سارهست و مژدهٔ اسحق
هوش مصنوعی: نکتهی اصلی در زمینهٔ اصلاح و توافق، ارتباط با ساره است و خبر خوشی که به اسحاق داده میشود.
چون تنور زمانه آتش یافت
گردن چرخ سیلی خوش یافت
هوش مصنوعی: وقتی زمانه در آتش فعالیت و تغییر قرار میگیرد، سرنوشت و تقدیر نیز به نحو مطلوبی رقم میخورد.
خود نراندست در شفا و الم
جز به املای شرع و عقل قلم
هوش مصنوعی: فرد به تنهایی نمیتواند به healing و درمان دست یابد، مگر اینکه راهنماییهای دین و عقل را دنبال کند.
لفظ و نطقش ز عقل و جان مملیست
کو ز امر خدای مستملیست
هوش مصنوعی: سخنان او از عقل و روحش مملو و پر است و این کلام ناشی از فرمان الهی است.
جود او چون بهار خوش سلبست
بود او چون حیات حق طلبست
هوش مصنوعی: بخشش و generosity او شبیه به بهار دلنشین است و او همچون زندگی به دنبال حقیقت و حق است.
مایهٔ فرش رسم تحفهٔ اوست
سایهٔ عرش طاق صفّهٔ اوست
هوش مصنوعی: هدیهای که به ما داده شده، زیباییهای زمین را رقم میزند و سایهٔ عرش الهی بر بالای آن وجود دارد.
هست از روی رتبت و اجلال
پشت اسلام و شرع را ز کمال
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و عظمت تو، پشتوانه اسلام و قوانین آن هستی که به کمال خود رسیدهای.
در نظر چون عبارت آراید
جبرئیلش به طبع بستاند
هوش مصنوعی: وقتی چیزی به زیبایی بیان شود، گویی جبرئیل به دل و ذهن ما نفوذ میکند.
کلک او کز ره جفا دورست
همچو انگشت حور پر نورست
هوش مصنوعی: سحر و جادوید از دست او که با طعنه و کینه دور است، همچنان که انگشت فرشتهای روشن و دلرباست.
در کف نقشبند سرِّ ازّل
در خلاء جلال او چه خلل
هوش مصنوعی: در دست نقشبند، حقیقتی از ازل در فضای عظمت او وجود دارد که هیچ نقصی در آن نیست.
هست در بادیه در آز و نیاز
گرچه راهست دور و زشت و دراز
هوش مصنوعی: در دشتی پر از مشکلات و خواستهها وجود دارد، هرچند که مسیر طولانی و نامناسب به نظر میرسد.
زین سبب نیست در نشیمن جود
لاجرم هست در سرای وجود
هوش مصنوعی: به همین دلیل در خانهی کرم و generosity نیست، اما در دنیای وجود همیشه موجود است.
آسمان سخا و احسان اوست
ابر انعام و غیث انسان اوست
هوش مصنوعی: آسمان از سخاوت و generosity او پر است و باران نعمت و رحمت او برای انسانها نازل میشود.
چاکر گفت اوست گفتارم
شاکر دست اوست دستارم
هوش مصنوعی: چاکر گفت که همه چیز به او بستگی دارد و من همیشه سپاسگزار او هستم. همهی آنچه دارم به دست اوست و در حقیقت، سرنوشت من در دست او قرار دارد.
به دو لفظ نکو که بشنودم
یک در اندر فلک بیفزودم
هوش مصنوعی: وقتی دو واژه زیبا را میشنوم، احساس میکنم که به زیباییهای جهان افزوده شده است.
مر مرا آب شد ز حیرانی
آتش دیگ روح حیوانی
هوش مصنوعی: من از شدت حیرت و confusion به حالتی رسیدهام که انگار آب شدم، مانند آتش در دیگ که روح حیوانی را به وجود میآورد.
گرچه با ما هم از قرونست او
از قرون و قران برونست او
هوش مصنوعی: هرچند او نیز سالهاست که با ما است، اما از زمانها و قرآنهای دیگر فاصله دارد.
زاغ را چون همای فر دادست
پشه را همچو باشه پر دادست
هوش مصنوعی: زاغ را مثل همای بلندپرواز، و پشه را مانند مگس، بال و پر داده است.
قلم او ز سهوهاست مصون
برِ علمش علوم گشته زبون
هوش مصنوعی: قلم او از خطاها محفوظ است و به خاطر علمش، بقیهی علوم در مقابلش کوچک و ناچیز شدهاند.
زو امیر ولایتی گشتم
وز قبول وی آیتی گشتم
هوش مصنوعی: از آن امیر بزرگ، من به مقام والایی دست یافتم و با پذیرش او به نشانهای از برکت و رحمت رسیدم.
علم او دستگیر دینداران
قلمش چون ربیع با باران
هوش مصنوعی: دانش او یاریگر کسانی است که به دیانت پایبندند و نوشتههایش مانند باران بهاری، زندگیبخش و پرثمر است.
عالم از فتویش بر آسوده
وز ضلالت جهان بیزدوده
هوش مصنوعی: دانشمند با فتوای خود مردم را آسوده میکند و از گمراهیهای جهان دور میسازد.
کرده برهانش بر جهان آسان
متشابه که هست در قرآن
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که دلیل و استدلال او برای اثبات نظراتش در جهان، به طرز سادهای مشابهتهایی را که در قرآن وجود دارد، ارائه میدهد.
گر تبجح کند روا باشد
این چنین علمها کرا باشد
هوش مصنوعی: اگر کسی با محبت و توجه به دیگران رفتار کند، نباید ناراحت شود که چرا علم و دانش زیادی دارد.
نیست مانند او به علم اندر
متواضع به علم و حلم اندر
هوش مصنوعی: هیچ کس در علم و ادب به اندازه او فروتن نیست.
او تواند نمود مرجان را
بینقاب حروف قرآن را
هوش مصنوعی: او میتواند جواهرات و زیباییهای نهان را بدون پوشش یا حجاب کلمات قرآن به نمایش بگذارد.
زانکه در تربه سیّد آسودهست
تا نیابت به شیخ فرمودهست
هوش مصنوعی: به این دلیل که در مکان مقدس و محترم، آرامش و راحتی وجود دارد تا جایگاه شیخ به خوبی مشخص شود.
مرد چون کار را بود در خورد
هرچه وی گفت شیخ چونان کرد
هوش مصنوعی: وقتی مردی در کاری تخصص و توانایی دارد، شیخ باید به حرف او گوش کند و همانطور که او میگوید عمل کند.
هر خبر کز رسول نقل افتاد
شیخ در شرح آن بدادش داد
هوش مصنوعی: هر خبری که از پیامبر نقل میشود، شیخ در توضیح آن به او دقت و توجه خاصی میکند و به تحلیل و تفسیر آن میپردازد.
معنی هریکی برون آورد
جمله زیبا و نیکو و در خورد
هوش مصنوعی: هر کسی باید کلام و سخن خود را به گونهای بیان کند که زیبا و مناسب باشد.
مشکلات کلام ایزد بار
متشابه که هست در اخبار
هوش مصنوعی: مشکلاتی که در کلام خدا وجود دارد، شبیه به هم هستند و در خبرها نیز آمدهاند.
همه را کرده حل به شکل و بیان
لفظهائی که هست در قرآن
هوش مصنوعی: همه چیز را با استفاده از کلمات و عبارات موجود در قرآن به صورت معناداری توضیح داده است.
ابنعبّاس روزگارست او
با معانی بیشمارست او
هوش مصنوعی: ابنعباس شخصیتی است که در طول زمان، به بسیاری از معانی و مفاهیم عمیق دست یافته و دانش گستردهای دارد.
هست با دانش معاذ جبل
ایزدش برگزیده عزّوجل
هوش مصنوعی: معاذ جبل دانشمندی است که خداوند عزّ و جل او را انتخاب کرده است.
سخنش همچو روضهٔ نورست
نیک نزدیک لیک بس دورست
هوش مصنوعی: سخنان او مانند باغی روشن و زیباست که نزدیک به نظر میرسد، اما در واقع فاصلهاش زیاد است.
همچو عقل اندک فراوان شو
صلح افکن ولیک پنهان شو
هوش مصنوعی: مانند عقل که اگرچه کم است، میتواند بسیار اثرگذار باشد، تو هم صلحطلب باش اما در عین حال باید پنهان بمانی.
هم گران هم سبک لقاست چو کان
هم سبک هم گرانبهاست چو جان
هوش مصنوعی: دیدار با محبوب هم میتواند سنگین و پرمعنا باشد و هم سبک و دلپذیر. این دیدار همانند جان انسان است که هم ارزشمند و با اهمیت است و هم میتواند لحظاتی آرامشبخش و دلنشین را به همراه داشته باشد.
گر دواند مرا به پیش الم
پیش حکمش به سر دوَم چو قلم
هوش مصنوعی: اگر مرا به جلو بفرستند، به مانند قلمی هستم که برای نوشتن آماده است، حتی اگر سرنوشتم مشخص باشد.
ور مرا گوید ای سنایی رو
بندم از دیده با شمال گرو
هوش مصنوعی: اگر به من بگوید: «ای سنایی، از دیدهام دور شو»، من با کمال خوشحالی از او فاصله میگیرم و نمیخواهم در چشم او بیفتم.
ور بخواند مرا ز بهر عتاب
همه تن دل شوم بسان حباب
هوش مصنوعی: اگر به خاطر سرزنشهایم صدایم کند، تمام وجودم مثل حباب میشوم و میترسم.
قدر او بام آسمان برین
خوی او دام جبرئیل امین
هوش مصنوعی: اهمیت او به اندازهای است که بر فراز آسمانها قرار دارد و ویژگیهای او همانند دام جبرئیل، فرشتهی مقرب، بینظیر و خاص است.
کام چون بر بساط نطق آرد
گنگ را در نشاط نطق آرد
هوش مصنوعی: وقتی که انسان در جمعی قرار میگیرد و صحبت میکند، حتی کسانی که معمولاً سکوت میکنند و نمیتوانند سخن بگویند، تحت تأثیر جو و شرایط آن جمع به حرف زدن و ابراز احساسات خود میپردازند.
گر کند ز الکن التماس سخن
در حدیث آید از نشاط الکن
هوش مصنوعی: اگر الکن (کسی که به سختی صحبت میکند) به زبان بیفتد و درخواست کند، در صحبتهای او نشانهای از شادی و نشاط وجود دارد.
سنگ بر وی به مدح جود کند
فلک از نطق او سجود کند
هوش مصنوعی: این بیت به تحسین و ستایش شخصی اشاره دارد که به خاطر generosity (سخاوت) و سخنانی که دارد، حتی سنگ نیز در برابر او به ستایش میایستد و آسمان به خاطر کلام او سجده میکند. به عبارت دیگر، این شخص به قدری بزرگ و ارزشمند است که تمامی موجودات به او احترام میگذارند.
سخنش عذب چون نتیجهٔ صبر
با بطر چون سرشک دیدهٔ ابر
هوش مصنوعی: سخنان او شیرین و دلنشین است مانند میوهای که از صبر به دست آمده و در عین حال، مثل اشک چشمان ابر، به خاطر غم و غصه پر از احساس است.
خلق و خلقش لطیف چون حورا
لفظ و معنی دو مغزه چون جوزا
هوش مصنوعی: آدمها و ویژگیهایشان نرم و زیبا مانند پریان هستند؛ گفتار و مفهومشان نیز بهگونهای است که مانند دو نیمه گردو به هم پیوستهاند.
نفس او نقش زندگانی بود
که دو مغز و یک استخوانی بود
هوش مصنوعی: حضور او به زندگی معنا میبخشید و او ترکیبی از عقل و جسم بود.
خوی او جان تشنه را مشرب
سحر او مر پیاده را مرکب
هوش مصنوعی: خوی او مانند آبی است که جان تشنه را سیراب میکند و سحر و جاذبه او، مانند مرکبی است که پیادهروی خسته را به جلو میبرد.
کرده از نکتههای عقلانگیز
طبع یاران و چشم خاطر تیز
هوش مصنوعی: طبع دوستان پر از نکتههای هوشمندانه و دلنشین است و نگاه تیزبین آنها نکتهها را بهتر میبیند.
در تصفّح چو حلم به بردار
در تخلّص چو علم برخوردار
هوش مصنوعی: در هنگام مطالعهی مفاهیم، با آرامش و وقار عمل کن و در دستیابی به رهایی، از دانایی و آگاهی بهرهمند باش.
در خرد صفو را مبانی اوست
در سخن روح را معانی اوست
هوش مصنوعی: در智慧، اصولی وجود دارد که اساسی و خالص هستند، و در گفتگوها، معانی عمیق و روحبخش وجود دارد که معنا را به کلام میبخشند.
سیرت پاک او حکیم اوصاف
صورت علم او کریم انصاف
هوش مصنوعی: سیرت و باطن او پاک و خالص است، او فردی حکیم و فرزانه است و ویژگیهای ظاهری و دانش او به گونهای است که با کرامت و انصاف همراه است.
همه ابرام و ناز بتوان کرد
شعر چون هست بکر و معطی مرد
هوش مصنوعی: همهی وضعیتهای دشوار و پیچیده را میتوان با زیبایی و ناز به تصویر کشید، چرا که شعر بهسان یک نعمت خلاق و نوآورانه در دسترس است.
باد پیوسته چیره در هر کار
وز همه علم خویش برخوردار
هوش مصنوعی: باد همیشه در هر چیزی حاکم و تسلط دارد و از تمامی دانش و تواناییهای خود بهرهمند است.
باد باقی بقای روح و ملک
تا بود در مدار چرخ و فلک
هوش مصنوعی: نسیم پر بقاء و جاودانگی روح و ملک تا زمانی که در گردش دایره آسمان و ستارهها وجود دارد.
تا جهانست عزّ و جاهش باد
حکمت و شرع در پناهش باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا وجود دارد، برای او قدرت و عظمت باشد و حکمت و قوانینش در حفاظت و حمایت او قرار گیرد.