گنجور

شمارهٔ ۳۱۴

ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن
آتشی بفروز و اندر خرمن اغیار زن
طبل از هستی خویش اندر جهان تاکی زنی
بر در هستی یکی از نیستی مسمار زن
با می تلخ مغانه دامن افلاس گیر
آز را بر روی آن قرای دعوی‌دار زن
زاهدان ار تکیه بر زهد و صیام خود کنند
تو چو مردان تکیه بر خمر و در خمار زن
دور شو از صحبت خود بر در صورت پرست
بوسه بر خاک کف پای ز خود بیزار زن
چون خوری می با حریف محرم پر درد خور
چون زنی کم با ندیم زیرک هشیار زن
گر برون هفت چرخ و چار طبع‌ست این سخن
بارگاهش هم برون از هفت و هشت و چار زن
تا تو اندر بند طبع و دهر و چرخ و کوکبی
کی بود جایز که گویی دم قلندوار زن
قیل و قال و دانش و تیمار پندار رهند
خاک بر چشم همه تیمارهٔ پندار زن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن
آتشی بفروز و اندر خرمن اغیار زن
هوش مصنوعی: ای دوستی که عاشق یار خود هستی، به یاد او در دل خود شوری برپا کن و آتش عشق را برافروز. به جای این که زمان خود را با دیگران بگذرانید، بهتر است به عشق خود بپردازید.
طبل از هستی خویش اندر جهان تاکی زنی
بر در هستی یکی از نیستی مسمار زن
هوش مصنوعی: طبل وجودت را در این جهان به صدا درآور، تا کی بر در زندگی زنگ بزنید و یکی از چیزهای بی‌اهمیت را محکم کنید.
با می تلخ مغانه دامن افلاس گیر
آز را بر روی آن قرای دعوی‌دار زن
هوش مصنوعی: با نوشیدنی تلخ، اندوه و فقر را بپذیر و تلاش کن تا بر مشکلات و چالش‌ها غلبه کنی.
زاهدان ار تکیه بر زهد و صیام خود کنند
تو چو مردان تکیه بر خمر و در خمار زن
هوش مصنوعی: اگر زاهدان تنها به زهد و روزه خود تکیه کنند، تو مانند مردان بر روی شراب و مستی تکیه کن.
دور شو از صحبت خود بر در صورت پرست
بوسه بر خاک کف پای ز خود بیزار زن
هوش مصنوعی: از گفتن خود فاصله بگیر و به سراغ چهره معشوق برو، تا با بوسه‌ای بر زمین در کنار پای او، از خود و خواسته‌هایت دل بکنی.
چون خوری می با حریف محرم پر درد خور
چون زنی کم با ندیم زیرک هشیار زن
هوش مصنوعی: اگر با دوستان و همرازانت مشغول نوشیدن شراب هستی، به درد و غمت توجه کن و از آن‌ها غافل نشو. ولی اگر با کسی دیگر هستی که باهوش و زیرک است، نباید به او بی‌توجهی کنی.
گر برون هفت چرخ و چار طبع‌ست این سخن
بارگاهش هم برون از هفت و هشت و چار زن
هوش مصنوعی: اگرچه این سخن از محدودیت‌های طبیعی و مادی خارج است، جایگاه و مقام او نیز فراتر از تمام آن‌هاست و هیچ‌چیزی نمی‌تواند او را محدود کند.
تا تو اندر بند طبع و دهر و چرخ و کوکبی
کی بود جایز که گویی دم قلندوار زن
هوش مصنوعی: زمانی که تو در بند طبیعت و زمانه و ستاره‌ها هستی، چگونه ممکن است که با آرامش و آزادی زندگی کنی و دم ‌زنی مانند یک درویش؟
قیل و قال و دانش و تیمار پندار رهند
خاک بر چشم همه تیمارهٔ پندار زن
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که اکثر مسائل و مشکلات زندگی، ناشی از تصورات و نگرش‌های درونی ماست. در واقع، صحبت‌ها و دانش‌های ما می‌توانند ما را فریب دهند و ما را از واقعیت دور کنند. در نتیجه، نباید به راحتی تحت تأثیر این تصورات قرار گرفت، بلکه باید به عمق واقعیت‌ها نگاه کنیم و خود را از این توهمات رها سازیم.