شمارهٔ ۲۳۹
من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم
کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم
داشتم در بر نگاری را که از دیدار او
پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم
نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل
تا به هنگام سحر هر هفت در بر داشتم
بر نهاده بر بر چون سیم و سوسن داشتم
لب نهاده بر لب چون شیر و شکر داشتم
دست او بر گردن من همچو چنبر بود و من
دست خود در گردن او همچو چنبر داشتم
بامدادان چون نگه کردم بسی فرقی نبود
چنیر از زر داشت او سوسن ز عنبر داشتم
چون موذن گفت یک الله اکبر کافرم
گر امید آن دگر الله اکبر داشتم
شمارهٔ ۲۳۸: الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستمشمارهٔ ۲۴۰: تو را دل دادم ای دلبر، شبت خوش باد، من رفتم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم
کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم
هوش مصنوعی: دیروز فرصتی از عمرم را برخواستم و در کنار گلها و درختان شمشاد آرامش یافتم.
داشتم در بر نگاری را که از دیدار او
پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم
هوش مصنوعی: من در آغوش کسی بودم که به خاطر دیدنش، احساس میکردم مقام و موقعیتی بالاتر از خورشید دارم.
نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل
تا به هنگام سحر هر هفت در بر داشتم
هوش مصنوعی: من تمامی زیباییها و نعمتهای طبیعی مانند نرگس، شمشاد، سوسن، مشک، نقره، ماه و گل را تا هنگام سحر جمعآوری کرده بودم.
بر نهاده بر بر چون سیم و سوسن داشتم
لب نهاده بر لب چون شیر و شکر داشتم
هوش مصنوعی: لبخند و زیبایی مانند سیم و سوسن بر چهرهام نقش بسته بود و زمانی که به لبم نزدیک میشدند، مانند شیر و شکر احساس شیرینی و لطافت میکردم.
دست او بر گردن من همچو چنبر بود و من
دست خود در گردن او همچو چنبر داشتم
هوش مصنوعی: دست او دور گردن من حلقه شده بود و من هم دست خود را دور گردن او حلقه کرده بودم.
بامدادان چون نگه کردم بسی فرقی نبود
چنیر از زر داشت او سوسن ز عنبر داشتم
هوش مصنوعی: صبح که به周 متن نگاه کردم، تفاوت زیادی نمیدیدم. چنیر به اندازه طلا زیبا بود و گلی که داشتم نیز بوی خوش عنبر را میداد.
چون موذن گفت یک الله اکبر کافرم
گر امید آن دگر الله اکبر داشتم
هوش مصنوعی: وقتی موذن یک بار "الله اکبر" را میگوید، اگر امیدوار به بزرگتری از آن نباشم، من کافر هستم.

سنایی