گنجور

شمارهٔ ۴۲

همیشه افسر فرماندهی بر سر نمی‌ماند
اگر ماند دمی ماندم دم دیگرْ نمی‌ماند
به شکر سلطنت منما عدول از عدل در عالم
که این ملک و اساس و کشور و لشکر نمی‌ماند
ز دست دار و گیر خلق بهر منصوب و مکنت
جهان آسوده یک ساعت ز شور و شر نمی‌ماند
ز فتواهای ناحق عنقریسست اینکه در عالم
که اسم و رسمی از آئین پیغمبر نمی‌ماند
ز ملک و مال این ویرانسرای عاریت بگذر
ز نام نیک چیزی در جهان بهتر نمی‌ماند
به بذل و بخش خود منمای پروا از تهیدستی
سخاوت پیشه در آفاق هرگز در نمی‌ماند
خوشم زین منزلت (صامت) که در عالم به جای من
اساس و فرش و نقد و جنس و سیم و زر نمی‌ماند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1398/07/21 01:10

اگر ماند دمی ماند دم دیگر نمی ماند---ز فتوا های ناحق عنقریبست اینکه در عالم