۵۶- امیر عاشقی تربتی
عامی بود و عمر او به نود سال رسید در آن سن بشعر گفتن چندانی حریص بود که در محلی که برادرش فوت شده بود در تابوت نهاده می بردند او از عقب تابوت میرفت و شعر میگفت در تاریخ سنه خمس و اربعین و تسعمایه در تربت فوت شد . این مطلع از اوست :
گاه قتلم شعله شمشیر آن قاتل بس است
شربت آبی ز تیغ او دم بسمل بس است
۵۵- میر عبدالباقی: از سادات اصفهانست و تولیت مزار فایض انوار امامزاده زین العابدین که در شهر مذکور است تعلق بدو دارد و بقدر مولویتی دارد. پیوسته نهال قامت سهی قدان در باغ دل میکارد و قواعد شعری صاحب وقوف است و در پختن اطعمه بسیار چابک دست بواسطه آنکه طعامی اختراع کرده و مقبولی نام نهاده و مقبول حضرت صاحبقرانی شده او را هم مقبولی نام کرده اند. اما بواسطه تردد بسیار در اردو . نامقبول شده. جامی:۵۷- میر علی اکبر: پسر امیر هادی مشهدی است بعد از پدر چند روزی در احتساب دخل میکرد اما بعد از عزل گوشه گرفت این مطلع از اوست :
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عامی بود و عمر او به نود سال رسید در آن سن بشعر گفتن چندانی حریص بود که در محلی که برادرش فوت شده بود در تابوت نهاده می بردند او از عقب تابوت میرفت و شعر میگفت در تاریخ سنه خمس و اربعین و تسعمایه در تربت فوت شد . این مطلع از اوست :
هوش مصنوعی: او انسانی عامی بود و عمرش به نود سال رسید. در آن سن، به شعر گفتن خیلی علاقه داشت، بهطوری که وقتی برادرش را که فوت کرده بود، در تابوت میبردند، او از پشت تابوت پیادهروی میکرد و شعر میسرود. او در سال 1349 هجری شمسی در محل دفن خود فوت کرد. یکی از اشعارش اینگونه آغاز میشود:
گاه قتلم شعله شمشیر آن قاتل بس است
شربت آبی ز تیغ او دم بسمل بس است
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، تنها زخم یک شمشیر از سوی آن قاتل کافی است و یک قطره آب از تیغ او نیز برای کشتن کافی است.