قطعه شمارهٔ ۱۱
شنودم که میگفت بشوده به شیخ
که احوال حاجی است در اضطراب
چه من دوش خوابی عجب دیدهام
که سیلی در آمد ز کوه زراب
عمارات حاجی و پالانهاش
همی برد و میکرد یکسر خراب
یکی از خبیثان شهر این سخن
به جایی رسانید و دادش جواب
نمایند هر شب خران را بخواب
که پالان گران را ببردست آب
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنودم که میگفت بشوده به شیخ
که احوال حاجی است در اضطراب
هوش مصنوعی: شنیدم که شخصی به شیخ میگفت که حال حاجی در شرایطی نگرانکننده و اضطرابآور است.
چه من دوش خوابی عجب دیدهام
که سیلی در آمد ز کوه زراب
هوش مصنوعی: دیروز خواب عجیبی دیدم که طوفانی از کوه زراب به راه افتاد.
عمارات حاجی و پالانهاش
همی برد و میکرد یکسر خراب
هوش مصنوعی: ساختمانهای حاجی و زینهایش را ویران میکرد و همه چیز را به طور کامل نابود میساخت.
یکی از خبیثان شهر این سخن
به جایی رسانید و دادش جواب
هوش مصنوعی: یکی از افراد بدخواه در شهر این حرف را به جایی رساند و پاسخ آن را دریافت کرد.
نمایند هر شب خران را بخواب
که پالان گران را ببردست آب
هوش مصنوعی: هر شب خرها خوابشان میبرد، اما بار سنگین پالان را آب میبرد.