گنجور

شمارهٔ ۲۳۴

خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم
کام دل خویش از لب دلدار گرفتیم
زین اشک که اکنون ره ما بست از آن کوی
در آن سر کوه راه به اغیار گرفتیم
در محفل او مدعی از غیرت ما بار
بر بست بصد حسرت و ما بار گرفتیم
دردا که سپردیم به زاغ و زغن آخر
جائیکه بصد سعی به گلزار گرفتیم
از کینه ی بیگانه ره وادی هجران
چون چاره ندیدیم به ناچار گرفتیم
در سایه ی دیوار تو ما را نگذارد
آن را که بر او رخنه ی دیوار گرفتیم
بیداد تو بر دل همه ز آنست که روزی
داد دل زار از تو دل آزار گرفتیم
پا بست که سازیم (سحاب) این دل مفتون؟
انگار کز آن طره ی طرار گرفتیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آنکه ره عیش به اغیار گرفتیم
کام دل خویش از لب دلدار گرفتیم
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که لذت زندگی را از دیگران می‌گیرد و برای رسیدن به خواسته‌اش، از محبت محبوبش بهره‌مند می‌شود.
زین اشک که اکنون ره ما بست از آن کوی
در آن سر کوه راه به اغیار گرفتیم
هوش مصنوعی: از این اشکی که اکنون راه ما را بسته است، از آنجا که در آن سوی کوه به بی‌راهه رفتیم.
در محفل او مدعی از غیرت ما بار
بر بست بصد حسرت و ما بار گرفتیم
هوش مصنوعی: در محفل او، رقیب به خاطر غیرت ما غم و حسرتی را بر دوش کشید، در حالی که ما خود بارِ عشق او را بر دوش گرفته‌ایم.
دردا که سپردیم به زاغ و زغن آخر
جائیکه بصد سعی به گلزار گرفتیم
هوش مصنوعی: افسوس که ما آرزوی خود را به پرنده‌های بی‌وفا سپردیم و در نهایت، جایی که به سختی تلاش کردیم و به زیباترین مکان‌ها رسیدیم، نتوانستیم از آن بهره‌مند شویم.
از کینه ی بیگانه ره وادی هجران
چون چاره ندیدیم به ناچار گرفتیم
هوش مصنوعی: چون نمی‌توانستیم دلیل جدایی‌مان را از دشمنان فراموش کنیم، ناچار به کینه‌ورزی ادامه دادیم.
در سایه ی دیوار تو ما را نگذارد
آن را که بر او رخنه ی دیوار گرفتیم
هوش مصنوعی: در سایه‌ی دیوار تو، ما را از رفتن باز می‌دارد، همان کسی که بر دیوار نفوذ کردیم.
بیداد تو بر دل همه ز آنست که روزی
داد دل زار از تو دل آزار گرفتیم
هوش مصنوعی: رفتار نادرست تو بر دل‌های همه تاثیرگذار است، زیرا روزی دل آسیب‌دیده ما از تو، که دل ما را آزار داده بود، نجات یافت.
پا بست که سازیم (سحاب) این دل مفتون؟
انگار کز آن طره ی طرار گرفتیم
هوش مصنوعی: دل ما در عشق فریبنده‌اش همچون باران ریزان است، آیا می‌توانیم آن را به او بسپاریم؟ انگار که از آن موهای زیبایش به زنجیر افتاده‌ایم.