گنجور

شمارهٔ ۲۳۲

چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی هم
بگو وصف زلال کوثر آب زندگانی هم
به کویش رفتم و از ضعف نتوانم که باز آمد
توانایی به کار آمد مرا و ناتوانی هم
ز خط گیرم که کم شد کبر و ناز او عبث باشد
که با یارانش افزون شد تغافل سر گرانی هم
نه بنوازد ز مهرم نه کشد از کین نمیدانم
مه بی مهر من نامهربان با مهربانی هم
اگر غمگین نباید بود از غمناکی یاران
نباید داشت از ناشادی ما شادمانی هم
به امید وفای عهد و پیمان جوانانم
تلف شد روزگار پیری و عهد جوانی هم
زمین و آسمان از اشک و آهم در حذر باشند
بلاهای زمینی فتنه های آسمانی هم
پس از کنج قفس گشت گلستانم خوش است اما
اگر گلچین نیابد ره در آن باد خزانی هم
(سحاب) از هجر او مرد و رقیبان از وصال او
حیات جاودان دارند و عیش جاودانی هم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو باشد آن لب میگون شراب ارغوانی هم
بگو وصف زلال کوثر آب زندگانی هم
هوش مصنوعی: وقتی آن لبان خوش رنگ و دلنشین وجود دارد، پس از آن بگو که توصیف آب زلال و شیرین بهشتی، یعنی آب زندگی نیز چه خواهد بود.
به کویش رفتم و از ضعف نتوانم که باز آمد
توانایی به کار آمد مرا و ناتوانی هم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و دلبستگی به او، به دیار او رفتم و از آنجا که در حال ضعف بودم، نتوانستم به خانه‌ام برگردم. اما در این مسیر، نیرویی درونم بیدار شد و کسانی که ناتوانی را در من می‌دیدند، دوباره شروع به قوت گرفتن کردند.
ز خط گیرم که کم شد کبر و ناز او عبث باشد
که با یارانش افزون شد تغافل سر گرانی هم
هوش مصنوعی: از نوشته‌ی او می‌فهمم که این arrogance و غرور و نازش کاسته شده است. بی‌جهت است که او با دوستانش در عین ظاهر سازی و بی‌توجهی به زندگی سنگین‌تر از قبل شده است.
نه بنوازد ز مهرم نه کشد از کین نمیدانم
مه بی مهر من نامهربان با مهربانی هم
هوش مصنوعی: نه به خاطر محبت من را نوازش می‌کند و نه از روی کینه نسبت به من رفتار می‌کند. نمی‌دانم چرا این محبوب بی‌مهر من، حتی با محبت نیز باز هم بی‌رحم است.
اگر غمگین نباید بود از غمناکی یاران
نباید داشت از ناشادی ما شادمانی هم
هوش مصنوعی: اگر غمگین هستی، نبايد به خاطر غم ياران ناراحت باشی. در واقع، شادی ما به غم دیگران نباید وابسته باشد.
به امید وفای عهد و پیمان جوانانم
تلف شد روزگار پیری و عهد جوانی هم
هوش مصنوعی: به دنبال وفای جوانی و پیمان‌هایش، روزهای پیری من به تباهی گذشت و زمان جوانی و عهدهایی که داشتم، به هدر رفت.
زمین و آسمان از اشک و آهم در حذر باشند
بلاهای زمینی فتنه های آسمانی هم
هوش مصنوعی: در اینجا روی این موضوع تاکید شده که اگر من غم و اندوهی داشته باشم، زمین و آسمان باید از آن دوری کنند؛ زیرا مشکلات و دردهای دنیوی می‌توانند موجب ایجاد آشفتگی و بلایای بزرگتری در عالم بالا شوند. در واقع، این عبارت به ارتباط میان مشکلات دنیوی و اثرات آن بر مسائل کلان‌تر اشاره دارد.
پس از کنج قفس گشت گلستانم خوش است اما
اگر گلچین نیابد ره در آن باد خزانی هم
هوش مصنوعی: پس از اینکه از محدودیت‌ها و سختی‌ها خارج شدم و به فضایی آزاد رسیدم، زندگی‌ام زیباست. اما اگر کسی نتواند از زیبایی‌ها بهره‌برداری کند، حتی در این محیط هم مشکلاتی وجود خواهد داشت.
(سحاب) از هجر او مرد و رقیبان از وصال او
حیات جاودان دارند و عیش جاودانی هم
هوش مصنوعی: ابر از دوری معشوق می‌میرد و رقبای او از وصالش عمر جاودانی و لذتی دائمی دارند.