بخش ۱۷ - بیان نمودن خضر سرّ افعال خود را
گوش کن تا با تو ای فرخنده کیش
باز گویم حاصل افعال خویش
از شکست کشتی ام گر طالبی
بود مقصد دفع شرّ غاصبی
کآن شه غاصب هر آن کشتی که دید
بی ز عیبی بهر خویشش برگزید
وآن یتیمی چند را تا اغتشاش
در نیاید زین تظلّم در معاش
پس شکستم کشتی ای را با تبر
تا شود از صاحبانش دفع ضر
چیست این کشتی دل مرد مرید
شاه غاصب، نفس جبّار عنید
تا تو را این دل درست و بیغش است
رهن جور آن عنود سرکش است
چون به دست شیخ ره دادی تو دل
کشتیات را بشکند شیخ مدل
تا ز شرّ نفس کافر وارهد
چون رهید اشکسته را مرهم نهد
لاجرم فرمود حق با اهل سرّ
هست جایم در قلوب منکسر
هر دلی کاشکست، اندر وی منم
در دل بشکسته تانی جستنم
گر دلت بشکست آن کو در وی است
زین شکستت صد درستی در پی است
دل گر او یار است گو بشکسته باش
ور طبیب آن است گو جان خسته باش
بخش ۱۶ - درشرح احوال خضر و موسی علی نبینا و آله و علیهم السلام: و بیان آنکه چون طالب سالک در تمکین شیخ کامل آمد باید در تحت ارادة او آید و اختیار و اراده و دانش خود را مضمحل نماید چنانکه میت در تحت تصرّف غسال و معنی موت ارادی این است و آنچه در مقام تکمیل از آن شیخ ربانی به ظهور رسد باید سالک به قوة ارادت و سلوک متحمل شود تا به مقام فنای فی الشیخ فایض گردد بعون ﷲ تعالی این لطیفه را دریاب که چون خضر علیه السلام کشتی را سوراخ کرد نسبت اراده را به خویش داد و فرمود: فاردت ان اعیبها و در قتل غلام فرمود فاردنا یعنی به ارادة خود و حضرت علام الغیوب او را یقتل رسانیدم و سرّ اشتراک اراده و چون تعمیرِآن دیوارِ شکسته نمود فاردا ربّک گفت و نسبت اراده را بدون شرکت به حضرت واجب الوجود داد تحقیق مراتب مذکوره را مستمع و آماده باش؛ فافهمبخش ۱۸ - خطاب به پیر طریقت: ای علی رحمت ای شاه نخست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوش کن تا با تو ای فرخنده کیش
باز گویم حاصل افعال خویش
هوش مصنوعی: به دقت گوش کن تا از تجربیات و کارهایی که انجام دادهام برایت بگویم، ای خوشکیش و خوشطینت.
از شکست کشتی ام گر طالبی
بود مقصد دفع شرّ غاصبی
هوش مصنوعی: اگر کشتی من غرق شده، و اگر هدفم این است که از شر غاصبی رهایی پیدا کنم، پس شکست آن کشتی اهمیت ندارد.
کآن شه غاصب هر آن کشتی که دید
بی ز عیبی بهر خویشش برگزید
هوش مصنوعی: آن پادشاه ظالم هر کشتی را که میدید، بدون توجه به عیب و نقص آن، برای خود انتخاب میکرد.
وآن یتیمی چند را تا اغتشاش
در نیاید زین تظلّم در معاش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برای جلوگیری از هرگونه بینظمی و مشکل در زندگی دیگران، بهتر است که فردی که دچار مشکل یا سختی است، شکایت و ناله خود را بیان نکند و سعی کند در سکوت به ادامه زندگی بپردازد.
پس شکستم کشتی ای را با تبر
تا شود از صاحبانش دفع ضر
هوش مصنوعی: با تبر کشتیای را شکستم تا صاحبانش دیگر ضرری نپذیرند.
چیست این کشتی دل مرد مرید
شاه غاصب، نفس جبّار عنید
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به دل مردی دارد که به شاه ستمگر و قدرتمند وابسته است. او در حالتی از اضطراب و بیقراری به سر میبرد، زیرا دلی غمگین و کشتیای بیساحل دارد که در آن متلاطم است.
تا تو را این دل درست و بیغش است
رهن جور آن عنود سرکش است
هوش مصنوعی: تا وقتی که این دل من پاک و بیریا است، تسلیم رفتار و ملامتهای آن فرد سرکش و سختگیر نخواهم شد.
چون به دست شیخ ره دادی تو دل
کشتیات را بشکند شیخ مدل
هوش مصنوعی: وقتی دل خود را به دست شیخ سپردی، باید بدانی که او میتواند دل تو را بشکند و به نوع خودش تو را هدایت کند.
تا ز شرّ نفس کافر وارهد
چون رهید اشکسته را مرهم نهد
هوش مصنوعی: وقتی که انسان از دست وسوسههای نفس خود نجات یابد، به او آرامش و درمانی میبخشد.
لاجرم فرمود حق با اهل سرّ
هست جایم در قلوب منکسر
هوش مصنوعی: به ناچار خداوند فرمود که با اهل سرّ و راز، جایگاه من در دلهای شکستگان و متواضعان است.
هر دلی کاشکست، اندر وی منم
در دل بشکسته تانی جستنم
هوش مصنوعی: هر دلی که بشکند، من هم در آنجا حضور دارم و در دلهای شکسته به دنبال شما میگردم.
گر دلت بشکست آن کو در وی است
زین شکستت صد درستی در پی است
هوش مصنوعی: اگر دلت شکست، آن کسی که در دل تو است، از این شکست تو صد بار بهتر را در پی خواهد داشت.
دل گر او یار است گو بشکسته باش
ور طبیب آن است گو جان خسته باش
هوش مصنوعی: اگر دل تو یاری دارد، بگذار بشکند و اگر طبیب توست، پس باید جان خستهات را بپذیری.