گنجور

۱- آیات ۱ تا ۱۹

بسم االله الرحمن الرحیم

سَبِّحِ اِسْمَ رَبِّکَ اَلْأَعْلَی (۱) اَلَّذِی خَلَقَ فَسَوّٰی (۲) وَ اَلَّذِی قَدَّرَ فَهَدیٰ (۳) وَ اَلَّذِی أَخْرَجَ اَلْمَرْعیٰ (۴) فَجَعَلَهُ غُثٰاءً أَحْویٰ (۵) سَنُقْرِئُکَ فَلاٰ تَنْسیٰ (۶) إِلاّٰ مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ اَلْجَهْرَ وَ مٰا یَخْفیٰ (۷) وَ نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْریٰ (۸) فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ اَلذِّکْریٰ (۹) سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشیٰ (۱۰) وَ یَتَجَنَّبُهَا اَلْأَشْقَی (۱۱) اَلَّذِی یَصْلَی اَلنّٰارَ اَلْکُبْریٰ (۱۲) ثُمَّ لاٰ یَمُوتُ فِیهٰا وَ لاٰ یَحْییٰ (۱۳) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکّٰی (۱۴) وَ ذَکَرَ اِسْمَ رَبِّهِ فَصَلّٰی (۱۵) بَلْ تُؤْثِرُونَ اَلْحَیٰاةَ اَلدُّنْیٰا (۱۶) وَ اَلْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقیٰ (۱۷) إِنَّ هٰذٰا لَفِی اَلصُّحُفِ اَلْأُولیٰ (۱۸) صُحُفِ إِبْرٰاهِیمَ وَ مُوسیٰ (۱۹)

بنام خداوند بخشاینده مهربان

پاک گردان نام پروردگارت که برتر است (۱) آنکه آفرید پس درست گردانید (۲) و آنکه تقدیر کرد پس هدایت نمود (۳) و آنکه بیرون آورد چراگاه را (۴) پس گردانید آن را خشک سیاه (۵) زود باشد که خوانیم بر تو پس فراموش مکن (۶) مگر آنچه را خواست خدا که او می‌داند آشکار را و آنچه پنهان می‌باشد (۷) و توفیق دادیم ترا برای طریقه آسان (۸) پس پند ده اگر سود می‌دهد پند (۹) زود باشد که پند گیرد آنکه بترسد (۱۰) و پهلو تهی کند از آن بدبخت‌تری (۱۱) که داخل شود در آتش عظیم‌تر (۱۲) پس نمی‌میرد در آن و نه زنده می‌باشد (۱۳) بدرستی که رستگار شد آنکه پاک شد (۱۴) و یاد کرد نام پروردگارش را پس نماز گذارد (۱۵) بلکه اختیار می‌کنید زندگانی دنیا را (۱۶) و آخرت بهتر است و پاینده‌تر (۱۷) بدرستی که اینست هر آینه در صحیفه‌های نخستین (۱۸) صحیفه‌های ابراهیم و موسی (۱۹)

سَبِّحِ اسمَ رَبِّکَ الْأعلَی به نام
یعنی از ربّت نما تنزیه تام
برتر است اعنی که در ذات و صفات
زآنچه گنجد در عقول ممکنات
آن خدایی کآفرید او چیزها
راست پس فرمود هر چیزی به جا
کرد تقدیر اصل و فرع ماسوی
هر یکی را شد به وجهی رهنما
از منافع و از مضار آنچه که بود
راه آن بر آدم و حیوان نمود
گفته اند افزون چو گردد عمر مار
کور گردد پی برد ز آموزگار
ره بدان که رازیانه استش دوا
می رود تا جوید آن را هر کجا
همچنین هر جانور، هر ذی حیات
دارد او بر ضرّ و نفعش التفات
بود درخور این قدر کآمد به گفت
مابقی را با تعقل دار جفت
از بهایم وز طیور و از هوام
هستشان الهام از ربّ الانام
وآن خدا کز ارض آورد او برون
چارپایان را چراگاه از نمون
بعد سبزی پس بگرداند آن گیاه
خشک و خُرد و مُرد و ریزنده و سیاه
بر تو ما خوانیم قرآن را به زود
پس فراموش آن نخواهی تو نمود
یا مشو غافل ز قرآن ای بشیر
تا فراموشت نگردد از ضمیر
حاصل آنکه بر تو خوانیم آنچه ما
آن فراموشت نگردد از ذکا
او بداند جمله پیدا و نهان
آرد از قلبت معانی بر زبان
بر تو توفیق سلوک آسان دهیم
در رهی کآن اسهل است و مستقیم
پس به قرآن مردمان را ده تو پند
گر که باشد پند دادن سودمند
زود باشد که پذیرد از ولا
پند را آن کس که ترسد از خدا
هم کند پهلو تهی از وعظ و پند
فاسقی بدبخت تر، خواری پسند
وآنکه او اشقی است ز انکار بزرگ
اندر آید باز در نار بزرگ
پس نمیرد او در آتش تا رهد
هم نه زنده است او به راحت در عقد
رستگاری یافت او خود بی شکی
کز خطاء و کفر شد پاک و زکی
یاد کرد او نام ربّش پس نماز
کرد زآن پس آنکه خواند او به راز
گفته است از ذکر قلب است آن مراد
وز تزکّی مر تصدّق با سداد
بل شما خود می گزینید از مجاز
زندگانی جهان و آمال و آز
وآن سرای آخرت باشد دگر
مر شما را بهتر و پاینده تر
وین سخن اندر صُحف ثبت است و ضبط
کوست ز ابراهیم و موسی بی ز خبط

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.