گنجور

۳۶- آیات ۱۰۲ تا ۱۱۱

ذٰلِکَ مِنْ أَنْبٰاءِ اَلْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ مٰا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ (۱۰۲) وَ مٰا أَکْثَرُ اَلنّٰاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ (۱۰۳) وَ مٰا تَسْئَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِکْرٌ لِلْعٰالَمِینَ (۱۰۴) وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهٰا وَ هُمْ عَنْهٰا مُعْرِضُونَ (۱۰۵) وَ مٰا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّٰهِ إِلاّٰ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ (۱۰۶) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِیَهُمْ غٰاشِیَةٌ مِنْ عَذٰابِ اَللّٰهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ اَلسّٰاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لاٰ یَشْعُرُونَ (۱۰۷) قُلْ هٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اَللّٰهِ عَلیٰ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اِتَّبَعَنِی وَ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ مٰا أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ (۱۰۸) وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّٰ رِجٰالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ اَلْقُریٰ أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدٰارُ اَلْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اِتَّقَوْا أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ (۱۰۹) حَتّٰی إِذَا اِسْتَیْأَسَ اَلرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جٰاءَهُمْ نَصْرُنٰا فَنُجِّیَ مَنْ نَشٰاءُ وَ لاٰ یُرَدُّ بَأْسُنٰا عَنِ اَلْقَوْمِ اَلْمُجْرِمِینَ (۱۱۰) لَقَدْ کٰانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی اَلْأَلْبٰابِ مٰا کٰانَ حَدِیثاً یُفْتَریٰ وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۱۱۱)

آن از چیزهای نهانست که وحی می‌کنم آن را بتو و نبودی تو نزد ایشان هنگامی که انفاق می‌کردند در کارشان و آنها مکر می‌کردند (۱۰۲) و و نباشند اکثر مردمان و اگر چه حریص باشی تو بگروندگان (۱۰۳) و نمی‌خواهی از ایشان برای هیچ مزدی نیست آن مگر پندی از برای جهانیان (۱۰۴) و بسا از نشانه در آسمانها و زمین که می‌گذرند بر آنها و ایشان از آنها اعراض‌کنندگانند (۱۰۵) و ایمان نمی‌آورند اکثرشان بخدا مگر و ایشان مشرکانند (۱۰۶) آیا پس ایمن شدند که آید ایشان را فرو گیرنده از عذاب خدایا بیاید ایشان را قیامت ناگاه و ایشان ندانند (۱۰۷) بگو این است راه من می‌خوانم بسوی خدا بر بینایی من و آنکه پیروی کرد مرا و منزه است خدا و نیستم من از مشرکان (۱۰۸) و نفرستادیم پیش از تو مگر مردانی که وحی می‌کردیم بایشان از اهل قریه‌ها آیا پس سیر نمی‌کنند در زمین پس بنگرید چگونه بود انجام آنان که بودند پیش از ایشان و هر آینه سرای آخرت بهتر است از برای آنان که می‌پرهیزند آیا پس در نمی‌یابید بعقل (۱۰۹) تا چون که نومید شدند رسولان و دانستند که ایشان تکذیب کرده شدند آمدشان پیروزی ما پس رهانیده شد آنکه خواستیم و باز گردانیده نشود عذاب ما از گروه گناهکاران (۱۱۰) هر آینه باشد در قصه‌های ایشان پندی مر صاحبان خردها را نباشد حدیثی که بدروغ بسته شو و لیکن تصدیق آن چیزیست که باشد میان دو دستش و بیان همه چیز و هدایت و رحمت از برای گروهی که می‌کردند (۱۱۱)

ای محمّد (ص) این بُد از اخبار غیب
که نمودم بر تو وحی از کار غیب
تو نبودی نزد ایشان ای رسول
رأی خود کردند چون جمع از فضول
در چَه اندازند یوسف را مگر
مکر میکردند اخوان با پدر
چون تو این نشنیده ای از مردمان
پس یقین ز اخبار غیب است این بیان
اکثری از مردمان چند ار مُصِر
تو بر ایمانشان شوی از جهر و سرّ
بر ظهور معجزات از هر قبیل
نگروندت هرگز ایشان ای خلیل
می نخواهی مزد از ایشان گرچه هیچ
نزد تبلیغ رسالت در بسیج
بلکه قرآن نیست از وجه مبین
غیر پندی از خدای عالمین
بس نشانیهاست از پروردگار
در سماوات و زمین بر آشکار
بگذرند از وی بسی این مردمان
روی گردانند و غافل زآن نشان
یعنی اندر وی به چشم افتکار
می نبینند و نگیرند اعتبار
اکثری می نگروند از ضعف رای
جز که ایشانند مشرک بر خدای
ایمن آیا پس شدند از غاشیه
کآید ایشان را به متن و حاشیه
از حق ایشان را فرو گیرد عذاب
چون زمان آن درآید بر شتاب
یا که آیدشان قیامت ناگهان
وین جماعت بیخبر باشند از آن
ای محمّد (ص) گو که در کار معاد
راه من باشد همانا بر رشاد
می بخوانم بندگان را سر به سر
من بر آن زیرا که باشم دیده ور
وآنکه از من کرده است او پیروی
بر بصیرت باشد از عقل قوی
حق بود پاک از شریک اندر یقین
هم نباشم من ز قوم مشرکین
سابق از تو نی فرستادیم ما
بر رسالت جز رجالی ز اقتضا
که ز ما مر وحی میشد سویشان
ز اهل شهر و ده ز حسن خویشان
سِیر نکنند ایچ آیا در زمین
پس ببینند از تعلق وز یقین
یعنی اندر آن زمینها که ز ما
گشته نازل هر زمان در وی بلا
همچو قریۀ عاد و هم ارض ثمود
کاهل بینش را از آن عبرت فزود
عاقبتشان تا چسان بنموده اند
آن کسان که پیش از ایشان بوده اند
بر جهان مشعوف بودند از غلط
عاقبت آن بودشان نهج و نمط
هست بس بهتر سرای آخرت
آنکه را پرهیزد او بی معذرت
می نیندیشید آیا کآن سر است
مر شما را در تعلق بهتر است
تا به هنگامی که با و عد و وعید
آن رسل گشتند ز امّت نا امید
هم بدانستند کاندر نزد قوم
نیستشان عنوانی الاّ کذب و لوم
یا گمان کردند قوم از ابتری
که رسولان راست کذب و افتری
تا ز ظَنُّواْ أنَّهُم قَد کُذِبُواْ
تافتند از یکدیگر ناچار رو
آمد آن پیغمبران را نصر ما
چونکه وقت آمد فَنُجِّیَ مَن نَّشَآء
هم نگردد باز گردانیده نیز
قهر ما از کافران پر ستیز
هست اندر قصۀ قوم و رسل
عاقلان را عبرتی از جزء و کل
نیست قرآن گفتِ بر هم بافته
یا رسولش از خیالی یافته
لیک می باشد مصدّق ز انتساب
آنچه سابق گشته نازل از کتاب
بخشش است و رحمت است و رهنمای
بر هر آن کو راست ایمان بر خدای

« در حقیقت رویا »

شرح رویا با تو نک گویم تمام
زآن یکی رویای صادق شد به نام
وآن بود با وحی از یک سرزمین
خاص شد بر اولیاء و مرسلین
هر چه بیند آن شود ، تغییر نیست
هیچ وآن محتاج بر تعبیر نیست
زآنکه باشد قوّه های طبع و حس
مر مطیع روح و از وی مقتبس
روح اندر خواب چون یابد صعود
سوی غیب از عالم جسم و شهود
قوّه های طبع و نفسش تابعند
از پی ضبط صور بی مانعند
هر چه بیند جمله عین واقع است
در سلوک و سیر خود بی مانع است
لیک خواب مؤمنان کاندر رهند
نی تمام از ملک و ملکوت آگهند
هست با واقع مطابق گاه گاه
نادر است این نی مدام از انتباه
لیک از اضغاث احلام است دور
زآنکه نبود روح غالب را فتور
پس به تعبیر است محتاج از تمام
دور یا نزدیک تا چبود مقام
فرق آن با خواب دیگر مردمان
این بود که نیست اضغاث اندر آن
لیک خواب این خلایق نادر است
کآن به تعبیر آید این بس ظاهر است
زآنکه باشد قوّه های حس قوی
نیستشان ره بر بساط معنوی
هم بود ممکن که از عامه کسی
بیند او مر عین واقع را بسی
همچو محبوسی که بیند در منام
شد خلاص از بند و زندان یافت کام
پس چو شد بیدار او خواند شهش
برنوازد جامه بدهد ناگهش
همچنین بینند اندر هر مقام
خواب با واقع مطابق این عوام
هست آن را چند وجه اندر سبیل
با تو گویم آن وجوه بس جمیل
یا که علت باشد آن را اضطرار
زآنکه مضطر نیستش با نفس کار
روح او در بحر توحید است غرق
نیست او را هیچ روی دل به فرق
گردد آثار طبیعت بس ضعیف
پس به واقع برخورد روح لطیف
یا که باشد مقتدائی کآگهش
حق به مظلومی کند بر ناگهش
یا که باشد ظالمی کش در منام
حق کند اتمام حجت لاکلام
تا نگوید بودم از این بی خبر
نیست حد بر مست در حکم نظر
مجملی بود این تعقل کن بفهم
مابقی را گر ز فهمت هست سهم
پس چو یوسف دید اندر خواب در
مر پدر را کز جهان می کن سفر
عین واقع بود و وحی پرده سوز
از جهان شد بر جنان بعد از سه روز
وآنکه دید او سجده کردندش تمام
با کواکب مهر و ماه اندر منام
چون هنوز او در ره از تأثیر بود
خواب او محتاج بر تعبیر بود
سالها بگذشت تا آن خواب او
یافت تعبیری چنان ز آداب او
خود تو باشی یوسف وقت ای عزیز
نیست یادت خواب خویش از هیچ چیز
دیدی اندر خواب هستی ز ابتدا
سجده کردندت تمام ماسوی
عرضه کردی آن به روح نیک رای
گفت پنهان دار ز اخوان هوای
خواب خود را هیچ با ایشان مگو
کز حسد سازند در چاهت فرو
هم مرو همراهشان در سیر و گشت
که ز پیر روح خواهی دور گشت
رفته چون از یادت آن رویا تمام
زین قصص یاد آردت حق والسلام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذٰلِکَ مِنْ أَنْبٰاءِ اَلْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ مٰا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یَمْکُرُونَ (۱۰۲) وَ مٰا أَکْثَرُ اَلنّٰاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ (۱۰۳) وَ مٰا تَسْئَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِکْرٌ لِلْعٰالَمِینَ (۱۰۴) وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهٰا وَ هُمْ عَنْهٰا مُعْرِضُونَ (۱۰۵) وَ مٰا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّٰهِ إِلاّٰ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ (۱۰۶) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِیَهُمْ غٰاشِیَةٌ مِنْ عَذٰابِ اَللّٰهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ اَلسّٰاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لاٰ یَشْعُرُونَ (۱۰۷) قُلْ هٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اَللّٰهِ عَلیٰ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اِتَّبَعَنِی وَ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ مٰا أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ (۱۰۸) وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّٰ رِجٰالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ اَلْقُریٰ أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدٰارُ اَلْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اِتَّقَوْا أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ (۱۰۹) حَتّٰی إِذَا اِسْتَیْأَسَ اَلرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جٰاءَهُمْ نَصْرُنٰا فَنُجِّیَ مَنْ نَشٰاءُ وَ لاٰ یُرَدُّ بَأْسُنٰا عَنِ اَلْقَوْمِ اَلْمُجْرِمِینَ (۱۱۰) لَقَدْ کٰانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی اَلْأَلْبٰابِ مٰا کٰانَ حَدِیثاً یُفْتَریٰ وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ اَلَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۱۱۱)
هوش مصنوعی: این متن به معرفی برخی نکات مهم درباره وحی الهی و عواقب آن می‌پردازد. در آن اشاره شده که خداوند اطلاعاتی از غیب را به پیامبر می‌رساند و او در زمانی که اقوام به جمع‌بندی کارها و تدبیر امور خود مشغول بودند، در میان آنها نبود. همچنین بیان می‌کند که بیشتر مردم به رغم تمام تلاش‌ها برای پذیرش ایمان، هنوز به خداوند ایمان نمی‌آورند و در عین حال دچار شرک هستند. هشدار داده می‌شود که آیا آن‌ها از عذاب خداوند در امان هستند یا از وقوع ساعت قیامت بی‌خبرند. در ادامه، پیامبر به پیروان خود دعوت می‌کند و به وضوح می‌گوید که او تنها به سوی خدا دعوت می‌کند و از شریکان نیست. تاکید می‌شود که پیامبران پیشین نیز فرستاده شده‌اند و از مردم خواسته می‌شود تا در زمین گردش کنند و به عواقب کسانی که پیش از آن‌ها بودند، اندیشیده و عبرت بگیرند. در نهایت، بیان می‌شود که در داستان‌های پیامبران عبرتی برای خردمندان وجود دارد و این کلمات تنها یک داستان خیالی نیست، بلکه تأکید بر ایمان و هدایت برای کسانی است که به حقیقت ایمان دارند.
آن از چیزهای نهانست که وحی می‌کنم آن را بتو و نبودی تو نزد ایشان هنگامی که انفاق می‌کردند در کارشان و آنها مکر می‌کردند (۱۰۲) و و نباشند اکثر مردمان و اگر چه حریص باشی تو بگروندگان (۱۰۳) و نمی‌خواهی از ایشان برای هیچ مزدی نیست آن مگر پندی از برای جهانیان (۱۰۴) و بسا از نشانه در آسمانها و زمین که می‌گذرند بر آنها و ایشان از آنها اعراض‌کنندگانند (۱۰۵) و ایمان نمی‌آورند اکثرشان بخدا مگر و ایشان مشرکانند (۱۰۶) آیا پس ایمن شدند که آید ایشان را فرو گیرنده از عذاب خدایا بیاید ایشان را قیامت ناگاه و ایشان ندانند (۱۰۷) بگو این است راه من می‌خوانم بسوی خدا بر بینایی من و آنکه پیروی کرد مرا و منزه است خدا و نیستم من از مشرکان (۱۰۸) و نفرستادیم پیش از تو مگر مردانی که وحی می‌کردیم بایشان از اهل قریه‌ها آیا پس سیر نمی‌کنند در زمین پس بنگرید چگونه بود انجام آنان که بودند پیش از ایشان و هر آینه سرای آخرت بهتر است از برای آنان که می‌پرهیزند آیا پس در نمی‌یابید بعقل (۱۰۹) تا چون که نومید شدند رسولان و دانستند که ایشان تکذیب کرده شدند آمدشان پیروزی ما پس رهانیده شد آنکه خواستیم و باز گردانیده نشود عذاب ما از گروه گناهکاران (۱۱۰) هر آینه باشد در قصه‌های ایشان پندی مر صاحبان خردها را نباشد حدیثی که بدروغ بسته شو و لیکن تصدیق آن چیزیست که باشد میان دو دستش و بیان همه چیز و هدایت و رحمت از برای گروهی که می‌کردند (۱۱۱)
هوش مصنوعی: این بخشی از پیام‌هایی است که من به تو می‌رسانم و تو در بین آن‌ها نبودی زمانی که در کارشان احسان می‌کردند و به نقشه کشی می‌پرداختند. بیشتر مردم هرچقدر هم که تلاش کنند، ایمان نمی‌آورند و بیشترشان مشرک هستند. آیا اطمینان دارند که عذابی از طرف خدا بر آنان نخواهد آمد، در حالی که به ناگاه در روز قیامت گرفتار خواهند شد و خودشان متوجه نخواهند بود؟ بگو که این راه من است، من به سوی خدا دعوت می‌کنم و با بصیرت عمل می‌کنم. خداوند منزه است و من از مشرکان نیستم. پیش از تو هم فقط مردان اهل قریه‌ها را به عنوان پیامبر فرستاده‌ایم. آیا نمی‌خواهید در زمین سیر کنید و ببینید سرانجام کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟ بی‌شک سرای آخرت بهتر است برای پرهیزکاران. آیا نمی‌خواهید با عقل خود درک کنید؟ وقتی رسولان نومید شدند و فهمیدند که تکذیب شدند، پیروزی ما به آن‌ها آمد و کسانی را که خواستیم نجات دادیم و عذاب ما از گروه گناهکاران برنگشت. در داستان‌های آنان درسی برای صاحبان عقل وجود دارد و این داستان‌ها به دروغ بافته نشده‌اند، بلکه تأیید کننده حقایق موجود هستند و برای هدایت و رحمت گروهی که عمل صالح انجام می‌دهند، ارزشمند هستند.
ای محمّد (ص) این بُد از اخبار غیب
که نمودم بر تو وحی از کار غیب
هوش مصنوعی: ای محمد (ص)، این اطلاعاتی که به تو منتقل کردم، از امور پنهان و غیرقابل مشاهده است که به تو وحی شده.
تو نبودی نزد ایشان ای رسول
رأی خود کردند چون جمع از فضول
هوش مصنوعی: ای پیامبر، در غیاب تو، آنها نظر خود را اتخاذ کردند، مانند جمعی که از گفتار بیهوده سرشارند.
در چَه اندازند یوسف را مگر
مکر میکردند اخوان با پدر
هوش مصنوعی: یوسف را در چاه می‌اندازند، آیا برادرانش به خاطر کارهای ناپسند پدرشان این کار را نمی‌کردند؟
چون تو این نشنیده ای از مردمان
پس یقین ز اخبار غیب است این بیان
هوش مصنوعی: از آنجا که تو این موضوع را از مردم نشنیده‌ای، پس باید مطمئن باشی که این گفتار از اخبار پنهان و نادیده است.
اکثری از مردمان چند ار مُصِر
تو بر ایمانشان شوی از جهر و سرّ
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم بر ایمان خود مصمم هستند، چه در ظاهر و چه در باطن.
بر ظهور معجزات از هر قبیل
نگروندت هرگز ایشان ای خلیل
هوش مصنوعی: ای خلیل، هرگز به معجزات مختلف توجه نکن.
می نخواهی مزد از ایشان گرچه هیچ
نزد تبلیغ رسالت در بسیج
هوش مصنوعی: اگرچه مزد و پاداشی از آن‌ها نمی‌خواهی، اما باید در راستای تبلیغ رسالت و دعوت مردم به جمعیت و سامان‌دهی تلاش کنی.
بلکه قرآن نیست از وجه مبین
غیر پندی از خدای عالمین
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که قرآن تنها به عنوان یک کتاب الهی و آسمانی معرفی نمی‌شود، بلکه بیشتر به عنوان یک راهنمایی و ندا از سوی خداوند به انسان‌ها عمل می‌کند. در واقع، هدف اصلی آن انتقال پیام‌های معنوی و اخلاقی به مردم است.
بس نشانیهاست از پروردگار
در سماوات و زمین بر آشکار
هوش مصنوعی: در آسمان‌ها و زمین نشانه‌های زیادی از خداوند وجود دارد که به وضوح قابل مشاهده‌اند.
بگذرند از وی بسی این مردمان
روی گردانند و غافل زآن نشان
هوش مصنوعی: آنان که از او می‌گذرند، به او بی‌توجهی می‌کنند و از نشانه‌های او غافل هستند.
یعنی اندر وی به چشم افتکار
می نبینند و نگیرند اعتبار
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره می‌شود که در دل کسی که در حال افتکار و خود بزرگ بینی است، دیگران نمی‌توانند او را به درستی ببینند و نیز نمی‌توانند اعتبار او را بپذیرند. به عبارت دیگر، شخصی که دچار خودبینى و افتخار به خود است، نمی‌تواند توجه و احترام دیگران را جلب کند.
اکثری می نگروند از ضعف رای
جز که ایشانند مشرک بر خدای
هوش مصنوعی: اکثر مردم به خاطر نداشتن فکر و اندیشه صحیح، از موقعیت محدود خود ناراضی هستند، جز افرادی که در واقع در برابر خداوند شریک‌هایی برای او می‌سازند.
ایمن آیا پس شدند از غاشیه
کآید ایشان را به متن و حاشیه
هوش مصنوعی: آیا این افراد از خطرات و مشکلاتی که به آن‌ها نزدیک می‌شود، در امان هستند؟
از حق ایشان را فرو گیرد عذاب
چون زمان آن درآید بر شتاب
هوش مصنوعی: زمانی که زمان مجازات آنها فرابرسد، عذاب به سرعت و به شدت بر آنان نازل خواهد شد.
یا که آیدشان قیامت ناگهان
وین جماعت بیخبر باشند از آن
هوش مصنوعی: آیا ممکن است قیامت ناگهان فرارسد و این جمعیت بی‌خبر از آن باشند؟
ای محمّد (ص) گو که در کار معاد
راه من باشد همانا بر رشاد
هوش مصنوعی: ای محمد (ص) بگو که اگر در مسیر معاد (زندگی بعد از مرگ) پیشروی من باشد، قطعاً بر راه راست و درست قرار دارم.
می بخوانم بندگان را سر به سر
من بر آن زیرا که باشم دیده ور
هوش مصنوعی: من همه بندگان را به می‌گرفتن دعوت می‌کنم، چون می‌خواهم آن را ببینم و درک کنم.
وآنکه از من کرده است او پیروی
بر بصیرت باشد از عقل قوی
هوش مصنوعی: کسی که از من پیروی کند، باید با درک و شناخت عمیق و عقلانی قوی پیش برود.
حق بود پاک از شریک اندر یقین
هم نباشم من ز قوم مشرکین
هوش مصنوعی: حق این است که من در یقین، پاک از هر گونه شریک هستم و از قوم کافران نیستم.
سابق از تو نی فرستادیم ما
بر رسالت جز رجالی ز اقتضا
هوش مصنوعی: ما قبل از تو پیامبرانی فرستادیم که تنها بر اساس نیاز و اقتضای زمان‌شان به رسالت پرداخته‌اند.
که ز ما مر وحی میشد سویشان
ز اهل شهر و ده ز حسن خویشان
هوش مصنوعی: از جانب ما پیامی به سوی آن‌ها می‌رسید، از اهل شهر و روستا به دلیل نیک‌خویی‌هایشان.
سِیر نکنند ایچ آیا در زمین
پس ببینند از تعلق وز یقین
هوش مصنوعی: آیا در زمین به گردش نمی‌پردازند تا از وابستگی‌ها و یقین خود آگاه شوند؟
یعنی اندر آن زمینها که ز ما
گشته نازل هر زمان در وی بلا
هوش مصنوعی: در آن سرزمین‌ها که بلایای مختلف بر سر ما نازل می‌شود، حوادث و مشکلات هر زمان به وقوع می‌پیوندد.
همچو قریۀ عاد و هم ارض ثمود
کاهل بینش را از آن عبرت فزود
هوش مصنوعی: این بیت به دو قوم باستانی اشاره دارد که به خاطر نافرمانی و کفرشان نابود شدند. در واقع، به کسانی که توجه لازم را ندارند، هشدار می‌دهد تا از سرنوشت این قوم‌ها عبرت بگیرند و رفتار خود را اصلاح کنند.
عاقبتشان تا چسان بنموده اند
آن کسان که پیش از ایشان بوده اند
هوش مصنوعی: سرانجام حال و روز آن‌ها چگونه بوده که پیش از ایشان زندگی کرده‌اند.
بر جهان مشعوف بودند از غلط
عاقبت آن بودشان نهج و نمط
هوش مصنوعی: مردم بر دنیا خوشحال و شاد بودند، اما در نهایت، نتیجه و پیامد کارهایشان، نشان‌دهنده اشتباهاتشان بود.
هست بس بهتر سرای آخرت
آنکه را پرهیزد او بی معذرت
هوش مصنوعی: بهتر است که انسان از اشتباهات و گناهان خود دوری کند، زیرا خانه و زندگی آخرت برای کسی که از خطاها پرهیز می‌کند، از دنیا بسیار ارزشمندتر و برتر است.
می نیندیشید آیا کآن سر است
مر شما را در تعلق بهتر است
هوش مصنوعی: آیا نمی‌اندیشید که آیا این حالتی که دارید و به آن وابسته‌اید، بهتر است یا خیر؟
تا به هنگامی که با و عد و وعید
آن رسل گشتند ز امّت نا امید
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن پیامبران با وعده‌ها و تهدیدهای خود، امت را ناامید کردند.
هم بدانستند کاندر نزد قوم
نیستشان عنوانی الاّ کذب و لوم
هوش مصنوعی: آنها نیز آگاه شدند که در میان مردم عنوان و شهرتی ندارند جز دروغ و سرزنش.
یا گمان کردند قوم از ابتری
که رسولان راست کذب و افتری
هوش مصنوعی: آیا مردم از روی نادانی و جهل فکر کردند که پیامبران راستگو دروغگو هستند و به اوهام و افسانه‌ها دامن می‌زنند؟
تا ز ظَنُّواْ أنَّهُم قَد کُذِبُواْ
تافتند از یکدیگر ناچار رو
هوش مصنوعی: وقتی به خودشان شک کردند و احساس کردند که به آنها دروغ گفته شده، ناگزیر از یکدیگر فاصله گرفتند.
آمد آن پیغمبران را نصر ما
چونکه وقت آمد فَنُجِّیَ مَن نَّشَآء
هوش مصنوعی: زمانی که وقت آن رسید، یاری ما به پیامبران رسید و هر کسی را که بخواهیم، نجات می‌دهیم.
هم نگردد باز گردانیده نیز
قهر ما از کافران پر ستیز
هوش مصنوعی: هرگز به عقب برنمی‌گردد و همچنین قهر و غضب ما بر دشمنان ستیزه‌جو هم به پایان نمی‌رسد.
هست اندر قصۀ قوم و رسل
عاقلان را عبرتی از جزء و کل
هوش مصنوعی: در داستان‌های ملّت‌ها و پیامبران، برای انسان‌های خردمند در اجزا و کلّ یک درس و عبرتی نهفته است.
نیست قرآن گفتِ بر هم بافته
یا رسولش از خیالی یافته
هوش مصنوعی: قرآن هرگز کلامی بافته شده از خیال یا توهم نیست، بلکه حقیقتی است که از جانب پیامبر بیان شده است.
لیک می باشد مصدّق ز انتساب
آنچه سابق گشته نازل از کتاب
هوش مصنوعی: اما نوشیدنی‌ای وجود دارد که تأییدکننده و مستند به نسبت دادن آنچه در گذشته از کتاب آمده است.
بخشش است و رحمت است و رهنمای
بر هر آن کو راست ایمان بر خدای
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که بخشش و رحمت خداوند راهنمایی می‌کند برای هر کسی که به خداوند ایمان داشته باشد.
« در حقیقت رویا »
هوش مصنوعی: واقعاً خواب یک تجربه است.
شرح رویا با تو نک گویم تمام
زآن یکی رویای صادق شد به نام
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم درباره رویا با تو صحبت کنم، چون یکی از آن رویاها حقیقتی را به همراه داشت که خیلی مهم بود.
وآن بود با وحی از یک سرزمین
خاص شد بر اولیاء و مرسلین
هوش مصنوعی: و این که به یکی از سرزمین‌های ویژه وحی نازل شد بر پیامبران و ولی‌ها.
هر چه بیند آن شود ، تغییر نیست
هیچ وآن محتاج بر تعبیر نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که مشاهده می‌شود، همان‌طور که هست باقی می‌ماند و هیچگونه تغییری در آن ایجاد نمی‌شود و نیازی به تفسیر و توضیح اضافی ندارد.
زآنکه باشد قوّه های طبع و حس
مر مطیع روح و از وی مقتبس
هوش مصنوعی: چون طبیعت و احساسات انسان تحت فرمان روح هستند و از آن الهام می‌گیرند، بنابراین توانایی‌های آن‌ها به روح وابسته است.
روح اندر خواب چون یابد صعود
سوی غیب از عالم جسم و شهود
هوش مصنوعی: زمانی که روح در خواب قرار گیرد، به شکلی صعود می‌کند و به دنیای ناپیدا و غیبی می‌رسد و از دنیای مادی و محسوس جدا می‌شود.
قوّه های طبع و نفسش تابعند
از پی ضبط صور بی مانعند
هوش مصنوعی: قوا و نیروهای ذاتی او تحت کنترل هستند و به دنبال ضبط و ثبت تصاویر بدون مانع می‌باشند.
هر چه بیند جمله عین واقع است
در سلوک و سیر خود بی مانع است
هوش مصنوعی: هر چیزی که انسان مشاهده می‌کند، حقیقتی واقعی است و در راه و رشد خود هیچ مانعی ندارد.
لیک خواب مؤمنان کاندر رهند
نی تمام از ملک و ملکوت آگهند
هوش مصنوعی: اما خواب مؤمنان در حالتی است که در مسیر الهی حرکت می‌کنند، زیرا آن‌ها به طور کامل از اسرار دنیا و معنویات آگاهی دارند.
هست با واقع مطابق گاه گاه
نادر است این نی مدام از انتباه
هوش مصنوعی: این شعر بیان می‌کند که در زندگی، گاهی اوقات واقعیت‌ها با آنچه در ذهن داریم همخوانی ندارند و این عدم تطابق ممکن است در لحظات خاصی بروز کند. در عین حال، این عدم هماهنگی در برخی موارد، به طور مداوم وجود ندارد و ما معمولاً به واقعیت‌ها توجه نمی‌کنیم.
لیک از اضغاث احلام است دور
زآنکه نبود روح غالب را فتور
هوش مصنوعی: اما این خواب‌ها فقط تصاویری ناواضح و بی‌پایه هستند، چرا که روح قوی و قدرتمند هرگز در چنین حالتی نخواهد بود.
پس به تعبیر است محتاج از تمام
دور یا نزدیک تا چبود مقام
هوش مصنوعی: برای درک مقام و منزلت هر فردی، باید به تعبیر و تفسیر او از شرایط و موقعیت‌های مختلفی که در آن‌ها قرار دارد، توجه کرد؛ چه این شرایط دور باشند و چه نزدیک.
فرق آن با خواب دیگر مردمان
این بود که نیست اضغاث اندر آن
هوش مصنوعی: تفاوت خواب او با خواب دیگران در این بود که در خواب او چیزهای بی‌معنی و ناراست وجود نداشت.
لیک خواب این خلایق نادر است
کآن به تعبیر آید این بس ظاهر است
هوش مصنوعی: اما خواب مردم معمولاً نادر است و آنچه که ممکن است تعبیر شود، این موضوع به وضوح قابل مشاهده است.
زآنکه باشد قوّه های حس قوی
نیستشان ره بر بساط معنوی
هوش مصنوعی: زیرا قدرت‌های حسی انسان به اندازه‌ای قوی نیستند که بتوانند به دنیای معنوی دسترسی پیدا کنند.
هم بود ممکن که از عامه کسی
بیند او مر عین واقع را بسی
هوش مصنوعی: ممکن است کسی از مردم عادی، واقعیت را به چشم ببیند و به درستی درک کند.
همچو محبوسی که بیند در منام
شد خلاص از بند و زندان یافت کام
هوش مصنوعی: مانند زندانی که در خواب می‌بیند از قید و بند رهایی یافته و آزادی را تجربه می‌کند.
پس چو شد بیدار او خواند شهش
برنوازد جامه بدهد ناگهش
هوش مصنوعی: زمانی که او بیدار شد، صدای شاه را شنید و به ناگاه لباسش را به او تقدیم کرد.
همچنین بینند اندر هر مقام
خواب با واقع مطابق این عوام
هوش مصنوعی: در هر موقعیتی، مردم خواب‌هایی می‌بینند که با واقعیت‌های زندگی‌شان هماهنگ است.
هست آن را چند وجه اندر سبیل
با تو گویم آن وجوه بس جمیل
هوش مصنوعی: بسیاری نکات زیبا و ارزشمند دربارهٔ این موضوع وجود دارد که می‌توانم با تو به اشتراک بگذارم.
یا که علت باشد آن را اضطرار
زآنکه مضطر نیستش با نفس کار
هوش مصنوعی: شاید دلیل این حالت، اضطرار باشد، زیرا کسی که در این شرایط است به طور طبیعی با نفس خود چنین کاری نمی‌کند.
روح او در بحر توحید است غرق
نیست او را هیچ روی دل به فرق
هوش مصنوعی: روح او در عمیق‌ترین حالت یکتایی و یکدلی غوطه‌ور است و هیچ جنبه‌ای از دل او به تفاوت‌ها و مشغولیات دنیوی توجه ندارد.
گردد آثار طبیعت بس ضعیف
پس به واقع برخورد روح لطیف
هوش مصنوعی: آثار طبیعت بسیار کم‌زور می‌شود، پس در حقیقت با روحی لطیف روبرو می‌شویم.
یا که باشد مقتدائی کآگهش
حق به مظلومی کند بر ناگهش
هوش مصنوعی: یا اینکه رهبری باشد که به حق و عدل آگاه است و در moments شدید به یاری مظلومی می‌شتابد.
یا که باشد ظالمی کش در منام
حق کند اتمام حجت لاکلام
هوش مصنوعی: شاید کسی باشد که در خواب، به من نشان دهد که حق را به پایان برساند و هیچ کلامی برای اعتراض باقی نگذارد.
تا نگوید بودم از این بی خبر
نیست حد بر مست در حکم نظر
هوش مصنوعی: در این بیت گفته شده است که کسی که در حالت مستی است، نمی‌تواند به حالت خود بی‌خبر باشد. او به طور ناخودآگاه حد و مرزهای مشخصی دارد که در زیر نظر دیگران قرار می‌گیرد. این نشان می‌دهد که در عین ناآگاهی از وضعیت، باز هم تأثیرات و نظارت‌های بیرونی بر او وجود دارد.
مجملی بود این تعقل کن بفهم
مابقی را گر ز فهمت هست سهم
هوش مصنوعی: به زبانی ساده، این جمله می‌گوید: این اندیشه مختصر و جمع‌وجور است، پس بهتر است خوب فکر کنی و بقیه مطالب را درک کنی، اگر از قدرت فهم و درک بهره‌مند هستی.
پس چو یوسف دید اندر خواب در
مر پدر را کز جهان می کن سفر
هوش مصنوعی: وقتی یوسف در خواب پدرش را دید که از این دنیا سفر می‌کند.
عین واقع بود و وحی پرده سوز
از جهان شد بر جنان بعد از سه روز
هوش مصنوعی: پس از گذشت سه روز، واقعیتی واضح و حقیقی به کمال رسید و نشانه‌هایی از عالم غیب بر دنیای ما نمایان شد.
وآنکه دید او سجده کردندش تمام
با کواکب مهر و ماه اندر منام
هوش مصنوعی: کسی که در خواب دید مردم و ستارگان خورشید و ماه برای او سجده کردند.
چون هنوز او در ره از تأثیر بود
خواب او محتاج بر تعبیر بود
هوش مصنوعی: او هنوز در مسیر تأثیر قرار داشت و خوابش به تعبیر نیاز داشت.
سالها بگذشت تا آن خواب او
یافت تعبیری چنان ز آداب او
هوش مصنوعی: سال‌ها گذشت تا خواب او معنایی پیدا کرد که با ویژگی‌های او هم‌خوانی داشت.
خود تو باشی یوسف وقت ای عزیز
نیست یادت خواب خویش از هیچ چیز
هوش مصنوعی: خودت را فراموش نکن، عزیزم، چون تو همان یوسف هستی. نباید خواب‌هایت را به خاطر هیچ چیز دیگری از یاد ببری.
دیدی اندر خواب هستی ز ابتدا
سجده کردندت تمام ماسوی
هوش مصنوعی: آیا متوجه شدی که در خواب، از آغاز وجودت، همه موجودات نادیده به تو احترام گذاشته و سجده کردند؟
عرضه کردی آن به روح نیک رای
گفت پنهان دار ز اخوان هوای
هوش مصنوعی: تو آن را با روح بزرگ و نیک به نمایش گذاشتی، اما بگو تا از دوستان پنهان بماند.
خواب خود را هیچ با ایشان مگو
کز حسد سازند در چاهت فرو
هوش مصنوعی: بهتر است خواب‌ها و آرزوهایت را با آنها در میان نگذاری، زیرا ممکن است به خاطر حسادت، بدی برایت بسازند و تو را به مشکل بیندازند.
هم مرو همراهشان در سیر و گشت
که ز پیر روح خواهی دور گشت
هوش مصنوعی: به همراهی آن‌ها نرو که در سفر و دوری، از حقیقت و روح خود دور می‌شوی.
رفته چون از یادت آن رویا تمام
زین قصص یاد آردت حق والسلام
هوش مصنوعی: وقتی که آن تصویر زیبا از یاد تو رفته، دیگر این داستان‌ها برایت یادآوری نخواهند کرد. خداوند نگهدار تو باشد.