گنجور

۲۷- آیات ۸۰ تا ۸۲

فَلَمَّا اِسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا قٰالَ کَبِیرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبٰاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَوْثِقاً مِنَ اَللّٰهِ وَ مِنْ قَبْلُ مٰا فَرَّطْتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ اَلْأَرْضَ حَتّٰی یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اَللّٰهُ لِی وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ (۸۰) اِرْجِعُوا إِلیٰ أَبِیکُمْ فَقُولُوا یٰا أَبٰانٰا إِنَّ اِبْنَکَ سَرَقَ وَ مٰا شَهِدْنٰا إِلاّٰ بِمٰا عَلِمْنٰا وَ مٰا کُنّٰا لِلْغَیْبِ حٰافِظِینَ (۸۱) وَ سْئَلِ اَلْقَرْیَةَ اَلَّتِی کُنّٰا فِیهٰا وَ اَلْعِیرَ اَلَّتِی أَقْبَلْنٰا فِیهٰا وَ إِنّٰا لَصٰادِقُونَ (۸۲)

پس چون نومید شدند از او تنها شدند رازگویان گفت بزرگشان آیا نمی‌دانید بدرستی که پدرتان بتحقیق گرفت بر شما پیمانی از خدا و از پیش آنچه تقصیر کردید در یوسف پس هرگز نروم از این زمین تا دستوری دهد مرا پدرم یا حکم کند خدا برای من و اوست بهترین حکم‌کنندگان (۸۰) باز گردید بسوی پدرتان پس بگوئید ای پدر ما بدرستی که پسر تو دزدی کرد و گواهی نمی‌دهیم مگر بآنچه دانستیم و نباشیم مر نهانی را نگاهدارندگان (۸۱) و بپرس از آن قریه که بودیم در آن و قافله که آمدیم در آن و بدرستی که ما هر آینه راستگویانیم (۸۲)

پس ز وی گشتند چون مأیوس باز
یک طرف رفتند بر شورا و راز
گفت روئیل آنکه اکبر بُد به سن
نی ز یعقوبیم ما خود مطمئن
خود نمی دانید آیا از ولا
که پدر پیمان گرفته است از شما
مر خدا را کار تا ز آئین کنید
از مکاره حفظ بنیامین کنید
این چنین گردید واقع از قضا
پیش از این کردید هم تقصیرها
یعنی اندر کار یوسف شد قصور
کز پدر او را خود افکندید دور
پس نگردم من جدا زین سرزمین
تا دهد اذنم پدر اندر یقین
یا به رجعت سوی کنعان بی درنگ
یا کنم با مصریان ناچار جنگ
تا که آید راست بر من حکم حق
کُشته گردم بی ز تشویش و غلق
یا برادر را ستانم زین گروه
یا به دشت افتد تنم مانند کوه
حکم خواهد کرد حق در کار ما
بهتر است او حکمران از ماسوی
پس شما سوی پدر گردید باز
می بگویید از نشیب و از فراز
که ابن یامین کرد دزدی نزد شاه
ما بر این باشیم دانا و گواه
ما بندهیم این گواهی بی نمون
جز که صاع آمد ز بار او برون
ما نه بر غیبیم حافظ کاتهام
بوده این یا آنکه واقع لاکلام
هم بپرس از اهل این قریه نشان
کاندر این بودیم و هم از کاروان
سوی کنعان چون شدیم از مصر باز
آمدند از پی غلامان ترکتاز
تا بدانی راست گوییم این کلام
ماند پس روئیل و رفتند آن تمام
حال را گفتند یکجا با پدر
او نکرد این باور از روی خبر
۲۶- آیات ۷۷ تا ۷۹: قٰالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهٰا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَ لَمْ یُبْدِهٰا لَهُمْ قٰالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَکٰاناً وَ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا تَصِفُونَ (۷۷) قٰالُوا یٰا أَیُّهَا اَلْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبِیراً فَخُذْ أَحَدَنٰا مَکٰانَهُ إِنّٰا نَرٰاکَ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ (۷۸) قٰالَ مَعٰاذَ اَللّٰهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاّٰ مَنْ وَجَدْنٰا مَتٰاعَنٰا عِنْدَهُ إِنّٰا إِذاً لَظٰالِمُونَ (۷۹)۲۸- آیات ۸۳ تا ۸۶: قٰالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَی اَللّٰهُ أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ (۸۳) وَ تَوَلّٰی عَنْهُمْ وَ قٰالَ یٰا أَسَفیٰ عَلیٰ یُوسُفَ وَ اِبْیَضَّتْ عَیْنٰاهُ مِنَ اَلْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ (۸۴) قٰالُوا تَاللّٰهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتّٰی تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ اَلْهٰالِکِینَ (۸۵) قٰالَ إِنَّمٰا أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اَللّٰهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ (۸۶)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فَلَمَّا اِسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا قٰالَ کَبِیرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبٰاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَوْثِقاً مِنَ اَللّٰهِ وَ مِنْ قَبْلُ مٰا فَرَّطْتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ اَلْأَرْضَ حَتّٰی یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اَللّٰهُ لِی وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحٰاکِمِینَ (۸۰) اِرْجِعُوا إِلیٰ أَبِیکُمْ فَقُولُوا یٰا أَبٰانٰا إِنَّ اِبْنَکَ سَرَقَ وَ مٰا شَهِدْنٰا إِلاّٰ بِمٰا عَلِمْنٰا وَ مٰا کُنّٰا لِلْغَیْبِ حٰافِظِینَ (۸۱) وَ سْئَلِ اَلْقَرْیَةَ اَلَّتِی کُنّٰا فِیهٰا وَ اَلْعِیرَ اَلَّتِی أَقْبَلْنٰا فِیهٰا وَ إِنّٰا لَصٰادِقُونَ (۸۲)
هوش مصنوعی: وقتی آن‌ها از او ناامید شدند، به طور پنهانی با هم صحبت کردند. بزرگ‌ترشان گفت: «آیا نمی‌دانید که پدر شما از شما قول و تعهدی در پیشگاه خدا گرفته است؟ و پیش از این هم نسبت به یوسف کوتاهی کرده‌اید. من هرگز از این سرزمین خارج نخواهم شد تا زمانی که پدرم به من اجازه دهد یا خداوند درباره من حکم کند و او بهترین داوران است. به سوی پدر خود برگردید و بگویید: «ای پدر، پسر تو دزدیده شده است و ما چیزی جز آنچه را که می‌دانستیم، ندیده‌ایم و ما هرگز نگهبان غیب نبوده‌ایم. از آن شهری که در آن بودیم و کاروانی که به آن پیوستیم سؤال کنید و ما راستگو هستیم.»
پس چون نومید شدند از او تنها شدند رازگویان گفت بزرگشان آیا نمی‌دانید بدرستی که پدرتان بتحقیق گرفت بر شما پیمانی از خدا و از پیش آنچه تقصیر کردید در یوسف پس هرگز نروم از این زمین تا دستوری دهد مرا پدرم یا حکم کند خدا برای من و اوست بهترین حکم‌کنندگان (۸۰) باز گردید بسوی پدرتان پس بگوئید ای پدر ما بدرستی که پسر تو دزدی کرد و گواهی نمی‌دهیم مگر بآنچه دانستیم و نباشیم مر نهانی را نگاهدارندگان (۸۱) و بپرس از آن قریه که بودیم در آن و قافله که آمدیم در آن و بدرستی که ما هر آینه راستگویانیم (۸۲)
هوش مصنوعی: وقتی که ناامید شدند و از او تنها شده بودند، یکی از آن‌ها به بزرگشان گفت: آیا نمی‌دانید که پدرتان به‌راستی از خدا بر شما پیمانی گرفته و شما در مورد یوسف چه کار کردید؟ من هرگز از این سرزمین نمی‌روم تا زمانیکه پدرم دستوری به من بدهد یا خدا حکمی برای من بفرستد و او بهترین داوران است. حالا برگردید پیش پدرتان و بگویید: "ای پدر، به‌راستی که پسر تو دزدی کرده است" و ما تنها به آنچه می‌دانیم گواهی می‌دهیم و از آنچه نمی‌دانیم خبر نداریم. از آن قریه‌ای که در آن بودیم و کاروانی که با آن آمدیم بپرسید و به‌راستی که ما همواره راستگو هستیم.
پس ز وی گشتند چون مأیوس باز
یک طرف رفتند بر شورا و راز
هوش مصنوعی: پس از آنکه از او ناامید شدند، به سمت دیگری رفتند و در آنجا به مشورت و گفتگو پرداختند.
گفت روئیل آنکه اکبر بُد به سن
نی ز یعقوبیم ما خود مطمئن
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی به دیگران می‌گوید که درباره‌ی سن و جایگاه خود نگرانی نداشته باشند و به خودشان اعتماد کنند، حتی اگر دیگران به آنها شک داشته باشند یا با سن کمتر، به چیزی بزرگ‌تری دست یافته باشند. آن‌ها به نوعی بر اهمیت اعتماد به نفس و توانایی‌های خود تأکید می‌کنند و به یادآوری تجربه و دانش خود اشاره دارند.
خود نمی دانید آیا از ولا
که پدر پیمان گرفته است از شما
هوش مصنوعی: شما نمی‌دانید که آیا به خاطر محبت و دوستی که پدر از شما خواسته، تحت تأثیر قرار گرفته‌اید یا نه.
مر خدا را کار تا ز آئین کنید
از مکاره حفظ بنیامین کنید
هوش مصنوعی: خداوند برای شما کارهایی کرده است تا از آداب و رسوم دور نشوید و از فریب‌های دنیا و مشکلات آن در امان باشید.
این چنین گردید واقع از قضا
پیش از این کردید هم تقصیرها
هوش مصنوعی: اینطور شد که به علت تقدیر، پیش از این نیز اشتباهاتی مرتکب شده‌اید.
یعنی اندر کار یوسف شد قصور
کز پدر او را خود افکندید دور
هوش مصنوعی: در کار یوسف نقصی به وجود آمد، چون پدرش او را از خود دور کرد.
پس نگردم من جدا زین سرزمین
تا دهد اذنم پدر اندر یقین
هوش مصنوعی: من تا زمانی که پدرم اجازه ندهد، از این سرزمین دور نخواهم شد.
یا به رجعت سوی کنعان بی درنگ
یا کنم با مصریان ناچار جنگ
هوش مصنوعی: یا به سرعت به سرزمین کنعان باز می‌گردم، یا ناچار باید با مصریان بجنگم.
تا که آید راست بر من حکم حق
کُشته گردم بی ز تشویش و غلق
هوش مصنوعی: وقتی که فرمان الهی به سمت من بیاید، به آرامی و بدون هیچ تردید و ناراحتی می‌میرم.
یا برادر را ستانم زین گروه
یا به دشت افتد تنم مانند کوه
هوش مصنوعی: یا برادر، یا باید از این جمعیت جدا شوم یا اینکه همچون کوه بر روی زمین بیفتم.
حکم خواهد کرد حق در کار ما
بهتر است او حکمران از ماسوی
هوش مصنوعی: خداوند در کارهای ما بهترین تصمیم را خواهد گرفت، چرا که او برتر از هر کس دیگری است و بر همه چیز تسلط دارد.
پس شما سوی پدر گردید باز
می بگویید از نشیب و از فراز
هوش مصنوعی: پس شما به سوی پدر برمی‌گردید و دوباره از بالا و پایین‌ها سخن می‌گویید.
که ابن یامین کرد دزدی نزد شاه
ما بر این باشیم دانا و گواه
هوش مصنوعی: ابن یامین در دربار شاه به دزدی متهم شد و ما بر این باوریم که باید آگاه و شاهد این موضوع باشیم.
ما بندهیم این گواهی بی نمون
جز که صاع آمد ز بار او برون
هوش مصنوعی: ما بندگان خدا هستیم و این دلیلی ندارد جز اینکه همچون صاعی که از بار او خارج می‌شود، از نعمت‌های او بهره‌مند شده‌ایم.
ما نه بر غیبیم حافظ کاتهام
بوده این یا آنکه واقع لاکلام
هوش مصنوعی: ما نه از عالم غیب باخبر هستیم، حافظ، بلکه آنچه می‌گوییم فقط بیان واقعیت‌هاست و نه چیزی بیشتر.
هم بپرس از اهل این قریه نشان
کاندر این بودیم و هم از کاروان
هوش مصنوعی: از افراد این دهکده نشانی بگیر، که ما در اینجا زندگی کرده‌ایم و همچنین از کاروانیان بپرس.
سوی کنعان چون شدیم از مصر باز
آمدند از پی غلامان ترکتاز
هوش مصنوعی: وقتی که از مصر به سوی سرزمین کنعان حرکت کردیم، غلامان ترک ما نیز بازگشتند.
تا بدانی راست گوییم این کلام
ماند پس روئیل و رفتند آن تمام
هوش مصنوعی: برای اینکه بفهمی ما حقیقت را می‌گوییم، این حرف باقی‌مانده است و از پس آن رویدادها همه چیز به پایان رسید.
حال را گفتند یکجا با پدر
او نکرد این باور از روی خبر
هوش مصنوعی: حال را گفتند یکجا، اما پدرش به این باور نرسید و فقط بر اساس شنیده‌ها قضاوت کرد.